باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ محمدرضا كرمزاده: متینگ های انتخاباتی، جلسات خانگي و نشستهاي شبانه رونق خاصی به خودگرفته است و كساني كه قصد دارند كرسي سبز مجلس شوراي اسلامي را در 7 اسفندماه 1394 نصيب خود كنند فعاليتهاي اصطلاحاً زيرزميني خود را به خيابان ها و متینگ های عمومی و تریبون های آزاد کشانده اند، جلسات خانگي و نشستهاي شبانة ايلي، طايفهاي، محلهاي، صنفي و … هر چه به 7 اسفند نزديك ميشويم قوت بيشتري ميگيرند.
برخي طيفها و جريانهاي سياسي، صاحبان زر و زور و حتي صاحبان پست و مقام هم به خاطر اين كه در آينده نمايندة هماهنگتري با خود داشته باشند، كاسه چه كنم، چه كنم به دست گرفتهاند و فعاليت آشكار و پنهان خود را شروع كردهاند و در كنار اين گونه جلسات حضور فعال در مراسمات فاتحهخواني تا عيادت بيماران، احوالپرسيهاي گرم و عرض ارادتهاي آنچناني و قربون صدقه رفتنهاي دروغين منحصر به همين مقطع، ديد و بازديدهاي فراموش شدهها و … در دستور كار برخي از اين جويندگان آرا قرار گرفته است.
به هر صورت در اين ميان برخي افراد سعي دارند از نردبان طايفه خود بالا روند و لذا سوار بر اسب احساسات و تعصبات قومي شده و تاخت و تاز ميكنند و به هر دري ميكوبند كه بتوانند احساسات و عواطف طايفه و ايل و تبار خود را برانگيزند تا بلكه با يك دست كردن طايفة خود كرسي مجلس شوراي اسلامي را بدست آورند و كسري آرا خود را با قول و وعدههاي مختلف از ساير افراد ذينفوذ جامعه عاريه بگيرند و وعدههايي كه شايد از هزار تاي آنان يكي هم عملي و اجرايي نشود، و گروه و قماش ديگري هم به طبلهاي مختلفي ميكوبند راست، چپ و … و آخر سر به سراغ طبلي ميروند كه صدايش از همه بيشتر باشد و اگر لازم باشد به هر رنگي در ميآيند و حتي گاهي به دروغ خود را منصوب به اين و آن طايفه مينامند و يا خود را پرچمدار جريان خاصي معرفي ميكنند و بالاخره پاي هر خاطرهي تلخ و شيرين، راست و يا دروغ را به ميدان ميآورند تا بلكه آخر سر پيروز ميدان شوند و حتي روزهاي آخر شايد باورتان نشود كار به قسم دادن به قرآن، پير، پيغمبر و اموات هم ميكشد.
برخي افراد كار كشته اين روزها تيمي تشكيل ميدهند فقط مختص همراهي در مراسمات فاتحهخواني و از روي فهرست مراسمات فاتحهخواني كه از روي اطلاعيههاي سطح شهر جمعآوري كردهاند بدون اين كه شناختي و يا دعوتي از آنان شده باشد حضور پيدا ميكنند، و گاهي ديده شده از صاحب عزا بيشتر بر سر و روي خود ميزند و اشك ميريزند باز خدا پدر آن كانديدايي را بيامرزد كه سربارهاي ميدهد چرا كه اكثراً با چند ده نفري ميروند و خيرات را ميخورند و سربارهاي كه نميدهند و به گمان از آنجا كه دائماً در حال صحبت كردن هستند شايد اصلاً فاتحهاي هم نخوانند.
اين روزها هر چه به زمان انتخابات نزديكتر ميشويم احوالپرسي و سلام عليكها رنگ خاصتري به خود ميگيرند و طرفي كه تا ديروز جواب سلام را نميداد اكنون تا كمر برايت خم ميشود و چاكرتيم و نوكرتيم ميكند و قربان صدقهات ميرود و به هر طريقي سعي در توجيه كوتاهي و اشتباهات خود را دارد، اين وسط متاسفانه گاهاً اخلاق زير پا گذاشته ميشود بازار تهمت، دروغ، غيبت و گرمتر از گذشته ميشود، كارهاي خوب را به نام خود سند ميزنند بدون اينكه سهمي واقعاً در انجام آن كارها داشته باشد و كارهاي بد و نواقص را به حساب ديگران واريز ميكند، و هر چه به زمان انتخابات نزديكتر شويم برپايي جلسات همراه با دعوت به شام و نهار و هديه دادن سيم كارت و كارت شارژ تلفن، تامين سيگار، كيسه آردي و شايد كيسة برنجي، حلب روغن و امسال وعدههايي همچون استخدام و اشتغال افراد جوياي كار، ترفيع و ارتقا شغلي و … به ميدان ميآيد. بله بالاخره بايد راي آورد به چه قيمتي باشد، شايد براي برخي افراد تفاوتي ندارد.
اما به راستي سوال اينجاست آيا شايسته و سزاوار است به صرف اين كه فلاني در مجلس عزاداري ما حاضر شده است و با ما ابراز همدردي كرده است به او اعتماد كنيم و به او راي بدهيم؟! و يا اينكه او در خيابان با من سلام و احوالپرسي گرمي ميكند و به گونه پر حرارت من را مورد خطاب قرار ميدهد چاكرتيم، نوكرتيم براي اعتماد كردن كافي است، يا اينكه يك كارت شارژ و يا يك حلب روغن و يا يك كيسه برنج كجاي زندگي ما را ميگيرد كه سرنوشت چهار سال آينده شهر و استان و كشورمان را به دست اينچنين افرادي بسپاريم.
اين جاست كه نقش نخبگان جامعه، مصلحين جامعه، افراد فهيم و آگاه و باسواد جامعه، مناديان حقطلبي و عدالت خواه جامعه، معلمان، اساتيد، روحانيت مبارز جامعه، دانشجويان و دانشگاهيان بزرگان وریش سفیدان هر دیاری بايد بدون كمترين تعارف، بدون كمترين مصلحت انديشي، بدون كمترين جانبداري و بدون چاق و لاغر كردن، بدون هر وابستگي آزادانه به ميدان بيايند و مانند چراغ و فانوسي جامعه را به سوي افراد اصلح و مصلح و شايسته راهنمايي كنند و اجازه ندهند مردم با فاكتورهايي از اين دست چون در مراسم فاتحه ما حاضر شده است، چون به عيادت برادرم آمده است، چون با هم سلام و عليك گرمي داريم، چون تا كمر براي ما خم ميشود، چون بچه محلمان است و چون فاميل و از يك طايفه هستيم چون به من وعدة اشتغال داده است راي بدهند. اين معيارها بايد توسط نخبگان جامعه خشكانده شود و ملاكها و معيارهاي واقعي به شهروندان ارائه شود. اگر با وجدان بيدار انتخاب كرديم بدون شك انتخابمان يك انتخاب عقلاني بوده است، نخبگان جامعه بايد تلاش كنند وجدانهاي به خواب رفته را بيدار كنند.
بايد به دنبال اصلحترين، صالحترين و شايستهترينها بود به اميد اينكه در آينده انتخابات پرشور و با نشاطي در پيش رو داشته باشيم. ضمن اينكه به اين موضوع اشاره كرده باشيم كه رفتارهاي مذكور كه به آن اشاره شد مشمول همه كانديدا نميشود بعضاً هستند افرادي كه تلاش دارند از مسير درست به هدف نهايي و مقصد برسند و بعضاً ديده ميشود برخي از این رفتارها از سوي نيروهاي ستادي اين عزيزان صورت ميگيرد. بدون اين كه خود كانديداي در جريان اين امور باشند. در هر صورت يكي از ملاكهاي انتخاب اصلاح ميتواند همين پرهيز از اين گونه رفتارها باشد.
این وطیفه نخبگان است تا با دعوت از نامزدین محترم وتشکیل جلسات پرسش و پاسخ و مناظره در باره موضوعات مختلف به جای تبلیغات این چنینی و طایفه بازی زمینه ساز بهترین انتخاب برای شهر مان باشیم تا شایسته ترین فرد به مجلس برود نه کسی که پول و طایفه بیشتری دارد