رویش زاگرس: کوچه های شهر را که ورق می زنم، نامت را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان می یابم. از پشت نیزارهای به خون نشسته صدایت میزنم و رودخانه های وطن، شکوه سرخت را به ترنم می آیند. می ستایمت که شانه های شکوهمندت، آبروی کوهستان هاست و اردیبهشت نگاهت، در چشمان هیچ بهاری […]
رویش زاگرس: تمام این سرزمینِ سرافراز، تمام خاک این وطن، شقایقزار است. در هر کجا که هستی، هر گوشه این خاک که قدم برمیداری، با چشمهای مترصد، نگاه کن که مبادا روی خون لالهها پا بگذاری! این دیار سربلند، فصلهای سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است. شهدا، همیشه هستند، کبوتر بودند آنها که […]