باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ بهروز فرهاديان: بشر در دوران مختلف به اموری خاص معتقدبود. اموری که او را به انجام کارهایی وا میداشت یا منع می کرد. قبایل وقتی ارتباط را بیشتر کردند و به هم پیوستند امور مشترک امر و نهی را پذیرفتند و به اموری عمل می کردند یا از انجام اموری پرهیز داشتند. وقتی جوامع بزرگ شکل گرفت پایبندی به امور مشترک معنایی اساسی یافت. حفظ جامعه منوط به پذیرش قانون یعنی اشتراک در انجام بایدها و نبایدها داشت اما سوال مهم این شد که “بایدها و نبایدها” را از چه منبعی گرفت. خلاصه کلام این که از اینجا جوامع متفاوت شدند.
برخی خود را قانون گذار می دانستند چون قدرت داشتند و روشن است در چنین حالتی قانون در خدمت حاکمیت است. در ادوار تاریخ تاکنون چنین کسانی دیکتاتوری را رواج دادند. آنچه می خواستند به نام قانون می نوشتند و مردم بالاجبار می بایست اجرا می کردند.
عده ای در مخالفت با دیکتاتورها قیام کردند و حکومت تشکیل دادند. قانون نوشتند و به اجرا گذاشتند اما به مرور زمان همان شیوه های دیکتاتورها را در پیش گرفتند چون خود فرمان به نوشتن قانون می دادند و چنان نوشته می شد که آن ها می خواستند بنابراین اجرا قانون در جهت اهداف آن ها بود. مردم بالاجبار مطیع می شدند و همان که آن ها می خواستند به اجرا در می آمد.
بعضی حاکمیت را از آن مردم می دانستند و سعی در رضایت آن ها داشتند. عملی انجام می دادند که خوشحالی مردم را در پی داشته باشد اما کم کم همین امر مایه انحراف آنان شد. عده ای عاقبت اندیش و سوء استفاده کننده اطراف آن ها را گرفتند و با ظاهرسازی به دنبال اهداف خویش بودند.
همه در این که منشاء قانون انسان است، مشترک هستند و به همین جهت اشتراک در ابهامات و مشکلات هم دارند. فانون زمانی می تواند عاری از چنین نواقصی باشد که منشاء فرا انسانی داشته باشد. بنا به دلایل متعدد، قرآن چنین منشایی دارد. خالق هستی بودن، آگاهی و اختیار کامل از جمله صفات خالق قرآن است. قرآنی که طی بیش از چهارده قرن عرضه جهانی، کوچک ترین ایرادی بر آن وارد نشده و چون جاودانه است در آینده هم چنین خواهد بود.
قرآن، فرا انسانی و عاری از نواقص است. برای همه افراد بشر پیام دارد و اطاعت از آن آرام بخش و سعادت آفرین است. مرد و زن، سیاه و سفید و خوب و بد نمی نماید و همه را دعوت به هدایت می کند. قانونی که قرآن ارایه می نماید همه گیر و بدون استثناء است. اعتقاد به برترین بودن قرآن قدم اول است. بعد ایمان و عمل به قرآن مهم است. عمل به قرآن برتری معنقدین را نشان می دهد.
متاسفاته امروزه برخی مسلمانان تنها با اعتقاد صوری و نه با عمل به قرآن، با دشمنان دوست شده اند و اسلام را به گونه ای دیگر می شناسانند. جدایی از قرآن موجب فقر و پراکندگی مسلمانان شده است. چیزی که مخالفین اسلام می خواهند همین است که آن را موجب درماندگی بدانند حال آن که قران دعوت به بهره گیری صحیح از دنیا نموده است. دنیا تنها فرصت حیات بشر است و بی آن که حق کسی را بگیرد باید حق خود را به دست آورد.
قرآن حوادث مخنلف را به گونه ای بیان کرده که امروزه علوم تجربی با ده ها دانشمند تنها به بخشی از آن پی برده است اما مسلمانان تحت تاثیر دیگران دل به بیگانگان داده و چشم به آن ها دوخته اند.
راه صحیح این است که با عمل به قرآن جامعه ای سرشار از نشاط و شادمانی و تامین شده از نظر نیازهای روزانه مردم به دور از رذایل اخلاقی بنا نهاد و راه را بر بیگانگان بست. در چنین حالی، قوانین قرآن بیشتر چهره می نمایند و زمینه بهتری برای عملی شدن دستورات اخلاقی و ادراکی آن فراهم می شود.