باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان: تیم فوتبال نفت مسجدسلیمان سال گذشته با هدایت بهروز مکوندی به لیگ برتر کشور راه پیدا کرد تا اولین حضورش را در لیگ حرفه ای ایران تجربه کند.
این تیم برای حضور در لیگ برتر دستخوش تغییرات بسیاری قرار گرفت و مکوندی سرمربی این تیم و بازیکنان بسیاری، کنار گذاشته شدند و هدایت تیم پس از بررسی چندین گزینه به مربی خوزستانی دیگر، عبدالمجید باقرینیا سپرده شد.
باقرینیا کارش را در این تیم تازه لیگ برتری شده با امید بسیار آغاز کرد و در اولین بازی مقابل سایپا نیز در دیداری خارج از خانه به یک تساوی ارزشمند دست پیدا کرد تا شروع خوبی در لیگ داشته باشد ولی در ادامه باتوجه به عدم نتیجه گیری، سخت شدن شرایط این تیم و حضورش در قعر جدول و همچنین فشارهای بسیاری که وجود داشت، باقرینیا که از همان هفته های ابتدایی، چندین بار استعفا داده بود و البته مورد قبول باشگاه قرار نگرفت، در نهایت فقط تا هفته دهم در این تیم دوام آورد و استعفای او مورد موافقت قرار گرفت و باقری نیا تنها با جمع آوری پنج امتیاز برای نفتی ها از این تیم کنار رفت. پیش از این هم در 17شهریورماه به یکباره نظری، مدیرعامل این باشگاه جای خود را به مسعود رضاییان داده بود.
به هر حال پس از باقرینیا هدایت نفتی ها در ششم مهرماه به سرمربی سابق این تیم، یعنی بهروز مکوندی که در میان مردم مسجدسلیمان از محبوبیت خاصی برخوردار بود، سپرده شد و این مربی با هدف القای برد به بازیکنان، پا به این تیم گذاشت و این هدفش نیز 11 مهرماه در اولین بازی با هدایت او، در داربی فوتبال خوزستان مقابل فولاد تاحدودی محقق شد و طلاییپوشان مسجدسلیمانی که پیش از این طعم برد را نچشیده بودند، به پیروزی رسیدند تا شبی رویایی برای مکوندی و تیمش رقم بخورد.
مکوندی با حضورش در نفت از همان ابتدا چندین بار به مشکلاتی از جمله کمبود نیروی انسانی و همچنین مشکلات مالی اشاره داشت ولی باتوجه به این که باشگاه نفت مسجدسلیمان پیش از این در لیگ دسته یک کشور به صورت موسسه ای اداره می شد و با رسیدن به لیگ برتر به باشگاه تبدیل شده بود، اسپانسری قوی نداشت و از طریق آب باریکههایی از جمله یک میلیارد تومانی که ابتدای فصل توسط استاندار خوزستان به صورت قرض از منطقه آزاد اروند گرفته شده بود، در حال حرکت در لیگ حرفه ای پر فراز و نشیب ایران بود
اما پول هایی که به این باشگاه می رسید پاسخگوی مطالبات اعضای تیم نبود. بازیکنانی که به این تیم آمده بودند در مقایسه با بازیکنان سایر تیم ها، با مبالغ کم جذب شده بودند ولی باشگاه حتی قادر به پرداخت این مبالغ کم هم نبود و حتی مکوندی در کنفرانش پس از بازی با پیکان هم به این موضوع اشاره داشت که از ششم مهرماه که من به این تیم آمدم تاکنون یک ریال هم به بازیکنان پرداخت نشده است.
مشکلات مالی این باشگاه آن قدر حاد شد و بازیکنان را تحت فشار قرار داد که آن ها پیش از آغاز هفته هجدهم لیگ، دو روز اعتصاب و در جلسات تمرینی تیم حاضر نشدند تا این گونه صدای اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند و البته مسوولان بازهم با وعده پرداخت پول در آینده نزدیک آن ها را به تمرینات بازگرداندند.
در نهایت هم بهروز مکوندی که از هفته یازدهم تا هجدهم در مقابل این مشکلات صبوری کرده بود اعلام کرد که شرایط برای کار در این تیم برایم غیرممکن شده است و پس از بازی با پیکان با آوردن برگه استعفای خود به کنفرانس خبری و نشان دادن آن به خبرنگاران اعلام کرد که استعفایش را نوشته و آن را به مدیرعامل تقدیم خواهد کرد.
در حالی که نفتیهای مسجدسلیمان با مشکلات مالی بغرنجی دست و پنجه نرم میکنند و به بسیاری از آژانسهای هوایی، هتلها و فروشگاههای البسه بدهکاراند، همتای آن ها در تهران از شرایط مالی مناسبی برخوردار است و اکنون با گذراندن شرایطی خوب در بالای جدول قرار دارد که در این بین نگاه مسوولان به نوع تیمداری دو تیم نفت تهران و مسجدسلیمان قابل تامل و بحث برانگیز است و شاید این نگاه تبعیضگرانه همیشه به تیم های شهرستانی معطوف بوده است. به هر حال وقتی در تعطیلات نزدیک به 50 روزه لیگ، نفت مسجدسلیمان به سختی و با قرض به اردوی بندرعباس رفت و به سختی برای تقویت تیم چند بازیکن جذب کرد، نفتی های تهران در آنتالیای ترکیه اردو زدند که این، بیش از پیش تفاوت در نوع نگاه مسوولان در تیم داری را نشان میدهد.
مردم مسجدسلیمانی که شاید از خیلی از امکانات شهری محروم باشند و به سختی گذران زندگی میکنند، حضور تیمشان در لیگ حرفه ای ایران را روزنه امیدی برای رساندن صدایشان به گوش مسوولان استان و حتی کشور می دانند. در این شرایط انتظار مردم مسجدسلیمان حفظ این تیم در لیگ برتر است؛ پس تنها امید مردان و زنان مسجدسلیمانی را نگیرید.
در شرایطی که مذاکرات برای جذب اسپانسر دائما به بنبست میرسد و نفتیها با چنگ و دندان سعی در حفظ خود در لیگ برتر دارند، اگر طوفان مشکلات مالی زودتر آرام نگیرد، شاید بعد از آن هر قدمی برداشته شود، دیگر سودی نداشته باشد … و ای کاش نشود همان ضربالمثل معروف؛ «نوشدارو پس از مرگ سهراب».
یادداشت: پریسا زنگنهمنش
جای بسی تاسف است شهری که روی دریایی ازنفت خفته است تیم فوتبال شهرش بی یارویاور باشد یعنی تنهادلخوشی شهروندانش.