باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ محمدرضا مكوندي: به دنبال افزایش چشمگیر نرخ رشد جمعیت در دهه اول انقلاب و کمبود مراکز تحصیلات عالیه توسعه و گسترش این مراکز اعم از دولتی؛ دانشگاههای آزاد؛ و….به سرعت رشد کمی فراوانی یافت تا به نحوی که روزگاری که فقط در مراکز استان ها و یاد حداکثر یکی دو شهر در هر استان دانشگاه وچود داشته است به لطف این توسعه کمی فراوان بدون چشم انداز و افق دهه های بعدی در کلیه شهرهای دور و نزدیک مرکز آموزش عالی اعم از دولتی ؛شبانه ,پیام نور و مخصوصا آزاد به سرعت یکی بعد از دیگری افتتاح گردیدند.
به دنبال منفی شدن نرخ رشد جمعیت از دوران دولت سازندگی به علت سیاست های کنترل جمعیت و مولفه های منفی موثر تاثیر گذار بر کاهش انگیزه خانوارهای ایرانی همچون تورم و گرانی اکنون آهنگ رشد جمعیت به رغم تبلیغات فراوان به علت مشکلات معیشتی به نوایی بی حال بدل شده است. این در حالی است که در سال های اخیر به علت نبود متقاضی ورود به دانشگاهها بسیاری از رشته های تحصیلی عملاً تعطیل و رشته های فراوانی نیز با حداقل دانشجو به حیات رو به موت خود ادامه می دهند. و دهها هزار صندلی دانشجویی در هر سال تحصیلی با روندی رو به رشد خالی می مانند.
سالانه بیش از 150 هزار فارغ التحصیل از مراکز آموزش عالی با اتمام دوران تحصیل به دنبال کار بوده در حالی که در خوشبینانه ترین حالت تنها شاید بیست درصد از این تعداد دانش آموختگان دانشگاهها بتوانند درشرایط فعلی برای خود کاری هرچند عموماً نامرتبط با رشته تحصیلی پیدا کنند.
اکنون بسیاری از دانشگاهها علیرغم امکانات مناسب هیات علمی و صندلی دانشجویی و نیروی اداری و ساختمان های فراوان که هزینه های جاری فراوانی را در مجموع طلب می کنند به علت خالی ماندن صندلی های دانشجویی بعنوان دانشگاههای زیان ده شناخته شده اند و ادامه این روند مشکلات فراوانی را برای فعالیت این دانشگاهها به علت ناتوانی در پرداخت هزینه های خود ایجاد می کند.
سیاست فعلی برخی دانشگاهها مثل دانشگاه آزاد برای خروج از بحران کمبود دانشجو روی آوری به گشودن درب های آموزش عالی در مقاطع ارشد و دکترا و در دانشگاههای دولتی تسهیل شرایط در پردیس ها می باشد اما این سیاست نیز دوام چندانی نخواهد داشت؛ چرا که با خروج انبوده فارغ التحصیلان مقطع آموزش عالی بحران جدیدی در آینده نزدیک در زمینه فارغ التحصیلان بیکار با مدارج عالیه بروز خواهد کرد که علیرغم تحمیل هزینه های فراوان به اقتصاد ناتوان عمده خانوارها همچنان بیکار خواهند بود و نباید تعجب کرد و البته تاسق فراوان که چندی پیش با چوپانی دقایقی هم صحبت شدم که پی بردم این چوپان عزیز فوق لیسانس مدیریت دارد!!!
باز کردن درب پذیرش دانشچو در مقاطع ارشد و دکتری اگرچه درآمد زایی کوتاه مدت به دانشگاهها اعم از پردیس های دولتی و دانشگاههای آزاد را بدنبال دارد اما منطبق با نیازهای جامعه نیست و راهکار مناسب جهت ادامه فعالیت صدها دانشگاه مختلف در کشور ما بحساب نمی آید.
در این خصوص پیشنهاد نگارنده این مهم است که با تدوین بسته ای چشم انداز روند فعالیت دانشگاهها به سمت تولید دانش اقتصادی و درآمد زا با شناخت نیازهای جامعه مورد استقرار واحد دانشگاهی باشد. همانطور که دراقتصاد مقاومتی استفاده حداکثری از منابع مادی ومعنوی جامعه مطرح است بهتر است واحدهای دانشگاهی با راه اندازی واحد های تولید دانش تجاری به تعبیری دیگر تجاری سازی رشته های خود درآمدزایی نمایند مثلا دانشگاههایی که دارای رشته های کشاورزی مختلف هستند نسبت به توسعه وسیع فعالیت های کشورزی؛دامپروری و آبزی پروری با حمایت استانداری ها و دستگاههای مربوطه اقدام نمایند.
مراکز آموزش عالی دارای رشته های الکترونیک و صنعتی و… در این زمینه دانش خود را تجاری نمایند و همین طور کلیه دانشگاهها با عقد قرارداد با شهرداری ها ودیگر موسسات در زمینه توسعه فضای سبز، مبلمان شهری و آموزش نیروی انسانی و…. اقدام نمایند.
بدیهی است ادامه حیات دانشگاهها راه حلش گشودن درب تحصیلات تکمیلی به روی داطلبان دانش آموخته فاقد مهارت نیست. بلکه سمت سوی حرکت دانشگاهها اکنون برای سهیم شدن در اقتصاد کشوربا فراهم آوردن تمهیدات لازم حرکت جدی به سمت تجاری سازی فعالیت با هدف در آمد زایی و کاهش نیازهای جامعه و خودکفایی در سطح کلان است.