باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ هوشنگ فرجي: لطفعلی صیفوری آرپناهی فرزند میرزا حاتم معروف به« میرزای بختیاری» و متخلص به « اغثنی» و عارف بزرگ بختیاری در سال ۱۳۱۲ قمری در منطقه آرپناه از توابع لالی متولد شد. وی تاریخ تولد خود را در قطعه شعری به صورت ماده تاریخ چنین بیان کرده است:
تاریخ تولد اغثنی/ در لوح بگفت یادگار است/منظور من است از « ایاغش»/ طرحش چو کنی ز لوح چارست.
وی از بزرگان طایفه آرپناهی از باب بابادی بود و در طایفه خود به « میرزا لطفعلی کسدی » شهرت داشت. در سلسله مراتب ایلی وی از تیره « کسدی » از طایفه « آرپناهی » از بابادی باب شاخه هفت لنگ بختیاری است. در ۵ سالگی نزد عموی خود میرزا ابوالقاسم خواندن و نوشتن و قرآن آموخت. در ۱۰ سالگی حافظ نیمی از قرآن کریم و در ۲۰ سالگی حافظ کل قرآن شد. وی که به عنوان دانای ایل در بین عشایر از احترام زیادی برخوردار بود و جایگاه رفیعی داشت ، به مدت ۶۵ سال در مناطق عشایری به مکتب داری ، آموزش و تفسیر قرآن راهنمایی و ارشاد عشایر و حل و فصل امور آنان پرداخت. ۸۷ سال زیست و در سال ۱۳۹۲ قمری به دیار باقی شتافت.آرامگاه وی در دره « چلبار» در گرمسیر بختیاری در منطقه آرپناه از توابع شهرستان لالی قرار دارد.
اشعار میرزا عمدتاً در قالب غزل، مثنوی، قصیده، چهار پاره (رباعی)، تک بیت و همچنین دو بیتی هایی است که مصرع اول و مصرع چهارم آن با هم هم قافیه اند. محتوا و درونمایه اشعار میرزای بختیاری شامل چند بخش است: حکمت و اندرز ، مرثیه در مظلومیت شهیدان کربلا ، تغزلات عرفانی و عبادت و راز و نیاز.
اشعار میرزا ساده، قابل فهم و مردم پسند است و به خوبی بیانگر آشنایی و اشراف شاعر برکلام، قوانین شعر کلاسیک و آیات قرآن کریم و احادیث شریف است. در جای جای اشعارش به آیاتی از قرآن و احادیثی از ائمه اطهار علیهما السلام اشاره کرده که شعر و کلام ایشان را دلنشین تر نموده است. از وی مجموعه اشعاری به صورت دست نویس با عنوان « عشق نامه » یا « دیوان اغثنی» بر جای مانده است که بیشتر حاوی حکمت و اندرز ، مرثیه در مظلومیت اهل بیت، تغزلات عرفانی و عبادت و راز و نیاز است.رساله ای دست نویس در علم نجوم به نام « اصول ملهمه » نیز از وی باقی مانده که تاریخ کتابت آن ۱۳۶۹ قمری است.
نمونه شعر وی:
صبر من و عشق تو کوه بود کاه را / نقد من و جنس تو مست بود ماه را
لعل تبسّم کنم همچه گدا شاه را / خاک نمایم صنم پاک نمایم حرم
هیچ ز بن بر کنم دشمن بد خواه را/ بارگه خالدین مسند خلد برین
تکیه گه حور و عین مرفه دلخواه را/ قرب وصالی بده مستی حالی بده
آب زلالی بده کافه ارواح را/ عزم بکن کهکشان جذب بکن مهوشان
آب به آتش فشان ناله سحرگاه را/ لطف توکل نصیب دست توسل به جیب
پای تحمل رکیب شوکت جم جاه را/ فرع تو از اصل ما اصل تو از نسل ما
آب چه یا خاک چیست هیکل اشباح را/ گل و لب و جوی یار سرو لب جویبار
گاه کج و گاه راست ارقم بی گاه را/ جام « اغثنی » ز می پرکن بر یاد وی
سلام – تشکر از آقای فرجی گرانقدر . .
لطفا در مورد اثاری که معرفی کردید بیشتر بنویسید
از دست چپ برخاستی / از چپ نیاید راستی / چون راست از ما خواستی / هذا صراط المستقیم / درود بر هوشنگ عزیز…
باسلام خدمت استادفرجی برادر بزرگوار چاپ دوم دیوان میرزا به کجا رسید؟