باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- تپه 26 کلگه زرین نام یکی از تپههای باستانی منطقه نفتخیز مسجد سلیمان است که شرکت نفت ایران آن را به این نام نهاده است. محلههای مسجد سلیمان بنا به روش متداول در ابتدا شمارهگذاری و به این نام ها شناخته شدهاند و بر فراز تپه مذکور اقدام به تاسیس آموزشگاه بهیاری «خانههای شماره 26 و 125» نمودهاند، از سویی به هنگام احداث این سازهها که غالبا به وسیله بلدوزر تسطیح و زیرسازی و آماده بهرهبرداری شدهاند، بدون توجه به وضعیت باستانی تپه مذکور خسارت غیرقابل جبرانی به آن وارد شده است.
این تپه باستانی در جبهه جنوبی شهر مسجدسلیمان واقع گردیده که بر بخشی از شهر مشرف است و در حدود 250 متر طول و 150 عرض دارد. پروفسور رمان گیرشمن در سال (1350 ش) و با راهنمایی نگارنده از این تپه بازدید نموده، اما ظاهر آن به علت مغشوش بودن و درهم ریختگی سطح اثر و دیگر عوامل از جمله، کشاورزی اراضی قابل کشت و خاکبرداری، چندان مورد توجه باستانشناس شهیر و دانشمند یاد شده واقع نگردید. معنی لغوی کلگه زرین به تفکیک از این قرار است: کَلِ + گَهِ + زر + ین = قلعه، بنایی کهن + گَهِ = مکان، جایگاه. زَرِ = طلا + ین = صفتی است که به این مکان داده شده است. این بنا در سال (1352 ش) و با همکاری و حضور نگارنده ، مورد بازدید دکتر علی اکبر سر فراز، رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و ضمن گمانهزنی و حفاری نسبتا مختصر ، بقایای دیوارهای بسیار عظیمی از زیر خاک سربرآورد که حاکی از بنایی نیرومند در این مکان است.
با عنایت به این که دشت خوزستان از دیرگاه مأمن و خاستگاه اقوام پیش از تاریخ، تاریخی و دوران ایلامی بوده است، به علت مجاور بودن با جلگه بینالنهرین یعنی آشور و بابل پیوسته در حال ارتباط کامل بوده است. از طرفی پهنه کوهستانی دیار مسجد سلیمان سرسبز و پوشیده از جنگل بوده و میتوانسته به عنوان سردسیر این دشت حاصل خیز به شمار آید که در گستره خود تمدنهای مختلفی را پرورانده است، از کهنترین زندگی غارنشینی کهن سنگی متاخر در جبهه شمال غربی و آنسوتر از شهرستان لالی فعلی معروف به غار «پبده» که توسط گیرشمن مورد بررسی قرار گرفته و دشتگل رضا قلیآباد واقع در شمال شرقی مسجد سلیمان که پیش از آبگیری سد شهید عباسپور و در سال 1335 شمسی که «رایت» آمریکایی آن را مورد واکاوی قرار داده است تا دیگر آثار شناخته شده همچون: سرمسجد، برده نشانده، قلعه بردی اندیکا، تپههای باستانی گلگیر، نگارکندهای ایلیماییدی، تنگ بتا (تنگ سنان) شیمبار و جای جای این دیار را میتوان نام برد که همگی این تمدنها در خطه مسجد سلیمان به رشد و بالندگی رسیدهاند، بنابراین تپه کلگه زرین را نیز باید در ردیف همین آثار ارزشمند دانست که در دوران تاریخی به صورت معبدی عظیم تجلی نموده است.
این تپه مانند سایر تپه ماهورهای منطقه از نوع سنگهای آهکی دوران دوم زمینشناسی است که به علت موقعیت خاص و شرایط مناسب اقوام دوره تاریخی احتمالا «ایلیمایید باستان» با انجام برش و ایجاد نگارکند، آن را به گونه تختگاهی مستطیل شکل و شاید هم چند طبقه احداث کردهاند و به همین دلیل نقاطی چند از محل که احتیاج به مرمت و بازسازی داشت، با احداث دیوار از سنگهای قطور، تراشید و قواره شده، همراه با ملات گچنیمه پزویا ـ ساروج آن را تسطیح نمودهاند. این کار با کمال دقت و مهارت چشمگیری صورت گرفته است، به طوری که هماهنگی و تناسب بین دیوارهای کندهکاری شده از بدنه طبیعی سنگهای آهکی و قسمتهای ترمیم شده کاملا مشهود است، این ترکیب برگرفته شده از یک ایدئولوژی و ایمان قلبی بسیار قوی مذهبی است که در این منطقه مورد توجه قرار گرفته است.
از دیگر سو به واسطه مجاورت با میان رودان ( بینالنهرین ) خاستگاه ابراهیم نبی(ع) واقع در غرب خوزستان کهن یعنی اور «= اروگ بابل»، معبد کلگه زرین مسجد سلیمان را به شرحی که در پی خواهد آمد میتوان تداعی گر «انقلاب ابراهیمی» دانست.
نگارکند و صخرهنگاری بر بدنه طبیعی (آهکی) کلگه که هنگام تسطیح تپه و یا وسیله گاوآهن و غیره … آسیب جدی و غیرقابل جبرانی دیده . گاو کوهان داری مانند گاو های کوهان دار تخت جمشید که طول بدن آن حدود یک متر و بلندایش 70 سانتیمتر است به سوی قربانگاهی که در مقابل آن کندهکاری شده در حال حرکت است. بر پشت این گاومیش (= گاو) شاهینی نشسته که سر و قسمتی از بالهای آن از بین رفته است. دم این گاومیش به طرف شاهین (= عقاب) خم شده است و حالت آن بسیار نیرومند ترسیم گردیده ، در مقابل این گاومیش، قربانگاهی به گونه پایه آتشدان بر تن صخرهای طبیعی کندهکاری شده که 75 سانتیمتر پهنا و یک متر بلندی دارد و در کمال مهارت بر صفحهای از صخره نقش بسته است که بیانگر قربانگاههای دوره ایلیمایید باستان است.
در سوی دیگر این قربانگاه شخصی ایستاده با قامتی متوسط (135 سانتیمتر) که با توجه به کیفیت نگارکند و فرم تنپوش چیندار و شیارهای لباس کاملا قابل مقایسه با لباسهای دوره پارتی (اشکانی) است. حالت این شخص به صورت نیمرخ طراحی شده و دست راستش در حالی که بر بالای قربانگاه قرار دارد به معبد اشاره میکند، دست چپش را بر سر کودکی که با چهرهای معصوم در سمت چپ او ایستاده که به نظر میرسد پسربچهای باشد، گذاشته شده است. دست چپ کودک به سوی قربانگاه متوسل و از سیمای او حالت تسلیم و رضا پدیدار است. از ترکیب، طراحی و کلیت نقوش حجاری شده این گونه استنباط میشود که مرد حاضر در صحنه کودک را برای قربانی کردن به این مکان آورده است، از سویی عقابی قوی پنجه که گویا نقش پیکی را دارد، گاو (= گاومیش) کوهانداری را به قربانگاه هدایت کرده تا به جای کودک قربانی شود. اگر این پندار درست باشد، مساله قربانی کردن حیوان به جای انسان که دارای پیشینهای باستانی و از دیرزمان به گونه قصص قرآن و حکایت در اسناد، ادیان و دیگر مذاهب گوناگون متجلی و آشکار شده، در این نقوش تحقق یافته است. از طرفی مجله نمایش در مقالهای به قلم آی محمد آی محمدی با استناد به اوستا و سروده های زرتشت در محدوده بلخ، بخارا، مرویانه و سغدیانه درباره عمل انقلاب فرهنگی حضرت ابراهیم با اشاره به تقدم به قربانیهای انسانی نزد آریائیان و تاخر قربانی قوچ و گاو را نیز برابر آن چه که جشنهای دیونیزوسی را در یونان و قربانی قوچ بالدار هخامنشیان و پارتها را در ایران باستان پدید میآورد که مراسم آن در اوستا همراه با ساز و آواز گزارش گردیده است.
اگر این باور درست باشد باید گفت، سنگ نبشته و صخرهنگاری کول فره واقع در 8 کیلومتری شمال شرقی شهر ایذه که شاهزاده هانه (هانی) ایلامی را همراه با وزیر و چند تن دیگر در یک مراسم قربانی چند راس گاو و قوچ بالدار در حالی که نوازندگان در حال ترنم موسیقی و پیشایش وی در حرکتند، به درستی تظاهر نموده و متجلی گردیده است. با این تفاوت که مراسم باشکوه قربانی در کول فرهایذه مربوط به دوره ایلام جدید و متقدمتر از هخامنشیان و پارتها بوده است. از طرفی سبک معماری و اسلوب به کار رفته در معبد کلگه مسجد سلیمان به صورت مصطبه ساخته شده است. بدین ترتیب که معبد بر بالای آن بنا گردیده است. در مورد تاریخگذاری محل با توجه به این که عملیات مقدماتی و در حد گمانهزنی بوده، اما با در نظر داشتن قطعات سفال نخودی رنگ بدون لعاب دوره پارتی، یک مجسمه نیم تنه سنگی، یک قطعه حوض سنگی مدور و یک عدد سرستون از سنگ سفید چهارگوش و یک عدد قمقمه سفالی وصالی شده دوره پارتی که در زمانهای مختلف کشف شدهاند می توان قدمت آن را دو قرن قبل از میلاد دانست، به خصوص که با پیدا شدن یک عدد سکه مفرغی مربوط به دوره ایلیماییدها هر گونه شکی را در این باره از بین میبرد. از طرفی به منظور آگاهی بیشتر علاقهمندان درباره ترکیب، طراحی نقوش حجاری شده و تاریخچه تپه باستانی کلگه زرین، به جز گزارش مقدماتی و منحصر به فرد گمانهزنی دکتر علیاکبر سرفراز، کاشف و رئیس هیات علمی حفاری تپه یاد شده، تاکنون هیچ گونه سند معتبر و قابل استنادی منتشر نگردیده و در دسترس نمیباشد. از آن جایی که تپه مورد نظر بکر میباشد، بنابراین، تاریخ قطعی زمانی میسر است که حفاری علمی وسیعی بر پهنه آن صورت گرفته باشد.
از دیگر سو با توجه به اظهار نظرهای غلط و غیر علمی بعضی از افراد که براساس مفروضات ذهنی و یادداشت های نادرست تخیل پردازان در بعضی از مطبوعات محلی ( ویژه نامه ها )، سایت های اینترنتی ، و حتی فراتر در کتاب ها چاپ و به دیگران نیز انتقال یافته و همچنان در حال انحراف افکار نسل حاضر و شاید نسل های بعدی نیز باشند.با این توصیف ، امید است افرادی که در مورد تاریخ بنائی کهن قلم می زنند ، تنها، بر اساس مستندات و یافته های علمی و باستان شناسی اظهار نظر نمایند و نه مفروضات ذهنی ، تا خود و دیگران را به انحراف سوق ندهند.
نوشته: قباد باقري مسئول پيشين آثار باستاني مسجدسليمان و ابذه
منابع :
- گزارش گمانهزنی مقدماتی دکتر علیاکبر سرفراز، سال 1352 شمسی .
- . بختیاری در گذر زمان، اثر نگارنده، ص 118.
- مجله نمایش، ویژه نخستین همایش تئاتر شهرستان، استان خوزستان، 25 تا 31 مرداد ماه 1372، ص 43.