به نظر میرسد آنها بیم دارند در چشم کودکانی نگاه کنند که مادران خود را از دست دادهاند ترس دارند از این که در مقابل خشم و غضب همسران آنها قرار بگیرند. میترسند دولتی که این روزها با آمار و ارقام دروغین سعی در بالا کشیدن موقعیت به پایین کشیده خود دارد، با واقعیتهای ملموس جامعه مواجه گردد میخواهند با سلام و صلوات مردم آنها را بدرقه کنند.
باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- دکتر علی نوذرپور: شهرهای محروم ایذه و دهدز باز دچار مصیبت شدند. تعدادی از خواهران و بچههای این دیار در آبهای پشت سد کارون به دیار باقی رفتند. رفتند تا به خدای خود شکایت کنند که بر آنها در این دم واپسین چه گذشت. رفتند تا بگویند جان آنها چه دردناک و چه اندوهناک گرفته شد. رفتند تا از غم غریبی بگویند و از غم بیکسی. رفتند تا عدالت دولتمردان دولت مدعی عدالت را از خدای خود پرسش کنند. رفتند تا بگویند چرا باید ده سال در محاصره باشند، راه آنها بسته باشد و عبور و مرور آنها در معرض خطر. رفتند تا از شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران که به تعهدات خود عمل نکرده، بگویند؛ و بپرسند آیا ده سال زمان کوتاهی برای ساختن جاده و پل است؟ آیا بختیاریها باید همواره تاوان حجب و حیای خود را بدهند؟
واقعاً چه شده است که فریاد امام جمعه این شهر به پا خاسته است به گونهای که مسئولین را به خیانت به مردم شهر متهم کند و بگوید:”این مردم قبل از سال 1383 و قبل از آب گیری این سد جاده داشتند، پل داشتند، آسایش و امنیت داشتند، کار داشتند، زمینهای کشاورزی داشتند. ولی اکنون باید مصرفکننده باشند چون زمینهای خود را از دست دادهاند. این سد کارون3 آنها را از چرخه تولید و اشتغال بیرون کرد و آواره شهر نمود تا مصرفگرا شوند.
آیا سد کارون3 جز بدبختی و بیکاری چیزی برای شهر و روستاییان بختیاری داشت؟ ” او گفت:”تاکنون حوادث گوناگونی از قیبل مرگ بر اثر زایمان و نبود لنج و بارج برای جابجایی، تأخیر در رسیدگی به عقربزدگی، تأخیر در انتقال بیماران قلبی و دیگر مسائل که همگی منجر به مرگ افراد شده اتفاق افتاده است. تاکنون قریب 30 تا 40 نفر از مردم جان خود را به همین خاطر از دست دادهاند اما کسی گوشش بدهکار نیست.”چه شده است که فریاد امام جمعه شهری چنین دردناک و حزن آلود به صدا درآمده است؟
دوازده هزار جمعیت روستایی در یک دهه گذشته ناچار بودهاند با یدککش و قایق از روی دریاچه پشت سد عبور کنند آن هم تنها از 8 صبح تا 8 بعدازظهر امکان تردد داشته. چرا جمعیتی واقع در 15 روستا بعد از ده سال از امکان تردد به شهرهای مجاور خود محروم گردند. به چه گناهی هر روز باید از جمعیت این مردمان پاک و سلحشور و پاسبان این مرز و بوم تعدادی به خاطر سهلانگاری و ندانمکاری مسئولین به ورطه هلاکت افتند.
به گفته دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام که به دیدار مصیبتدیدگان حادثه شتافته است از این دولت مردمی! حتی استاندار هم به دیدن مردم این دیار نیامده است. آیا دیگر امکان بهرهبرداری تبلیغاتی برای آقایان دولتیها نیست؟ یا دیگر فایدهای بر آن مترتب نمیبینند؟ یا میترسند رو در روی مردمی قرار گیرند که به واسطه بیمسئولیتی آنها هر روز دچار مصیبتی میشوند.
به نظر میرسد آنها بیم دارند در چشم کودکانی نگاه کنند که مادران خود را از دست دادهاند ترس دارند از این که در مقابل خشم و غضب همسران آنها قرار بگیرند. میترسند دولتی که این روزها با آمار و ارقام دروغین سعی در بالا کشیدن موقعیت به پایین کشیده خود دارد، با واقعیتهای ملموس جامعه مواجه گردد میخواهند با سلام و صلوات مردم آنها را بدرقه کنند.
فریاد در سینه ماندهی زنان و کودکان دیار من بر سر آنهایی باید که در این هشت سال همواره دم از محرومان و روستاییان زدند ولی بر سرمایه سرمایهاندوزان شهری انباشتند.
فریاد خفه شده کودکان بختیاری بر سر آنهایی باد که در این هشت سال آنها را فراموش کردند.