باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ صادق مرادي: از دیرباز بنگاههای اقتصادی برای راضی نگه داشتن زیر مجموعه ی خود از یک سو و مشتریان شان از سوی دیگر اقدامات اصلاحی را انجام داده اند که این قبیل اصلاحات اگر در زمان مناسب و با کیفیت مطلوب انجام پذیرد، شانس بقا و پویایی آن بنگاه را در بازار رقابتی افزایش خواهد داد.
تامین اجتماعی که اصولاً سازمانی فراتر از یک بنگاه اقتصادی است و با گسترده ی وسیع و مشتریان چند ده میلیونی خود، یکی از قدرت مندترین سازمان های بیمه گذار موجود در سطح کشور و منطقه می باشد، به دلیل هوشمندی مدیران، قدرت ریسک پذیری بالا، داشتن برنامه های مدون اقتصادی، همواره راه خود را در بازار رقابتی موجود به خوبی پیدا کرده است.
اما یکی از چالش هایی که مدت هاست ذهن مدیران سازمان را به خود معطوف کرده، موضوع درمان بیمه شدگان تامین اجتماعی است. سازمان از دو طریق عمده به یاری بیماران بیمه شدگان خود شتافته است؛ اول درمان مستقیم توسط مراکز ملکی سازمان و دوم درمان غیرمستقیم یا خرید خدمت از سایر متولیان درمان مثل وزارت بهداشت و درمان صنعت نفت کشور.
اما حوزه ی درمان مستقیم تامین اجتماعی از مدت ها پیش درامر بکارگیری نیروهای تخصصی به خصوص پزشکان متخصص و عمومی به خصوص در مناطق محروم دچار مشکل بوده و دلیل آن هم کمبود بودجه سازمان و جاذبه مالی بهتر در دیگر سازمان های درمانگر بوده است.
برای حل این مشکل تامین اجتماعی اقدام به اجرای طرح افزایش جهشی حقوق و مزایای پزشکان در این مناطق نموده است.
به گونه ای که از ابتدای سازمان 1393 تا اواسط 1394حقوق پزشکان عمومی شاغل در شهرستان های محروم استانی مانند خوزستان افزایش 500 درصدی داشته است.
اما با گذشت یک سال و اندی ازاجرای این طرح به نظر می رسد این اقدام نه تنها مشکل جذب نیروی متخصص را در این مناطق را به شکل مطلوب حل نکرده بلکه باعث نارضایتی عمومی در دیگر پرسنل درمانی شاغل در این حوزه جغرافیایی از یک سو و عدم ارتقاء کیفیت کار پزشکان عمومی از سوی دیگر شده است .
به عنوان نمونه بسیاری از پیراپزشکان و پرستارانی که دارای مدرک کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه های معتبرکشور هستند معتقدنددر حالی که هم پزشک و هم غیر پزشک طعم تلخ زندگی در مناطق محروم را می چشند، این افزایش حقوق باید در همه سطوح درمان و به نسبت اهمیت شغل انجام گیرد نه این که حقوق پزشک عمومی پانصد درصد افزایش یابد اما مزایای باقی پرسنل فنی درمان در سطح سابق خود باقی بماند؟. و این چنین است که وجود این اختلاف ذهن آدمی را ناخودگاه به موضوع تاریخی دریافت حق توحش توسط اتباع کشورهای استعماری در دوران حکومت قاجاریه و پهلوی، هدایت می کند. و خوشمزه این که مشکل اصلی مردم مناطق محروم کمبود پزشک متخصص است و نه پزشک عمومی. زیرا اکنون در بسیاری از این مناطق با مازاد پزشکان عمومی مواجه هستیم و ارجح تر آن است که سازمان به جای پرداخت حقوق چند ده میلیونی به پزشکان عمومی، توجه خود را به جذب بیشتر متخصص، ایجاد زیرساخت های درمان در ای مناطق معطوف نماید.
نکته دیگر این که این طرح افزایش حقوق، هیچ ارتباطی به طرح کشوری تحول نظام سلامت ندارند چرا که شروع این طرح به مدت ها قبل از استارت تحول نظام سلامت بر می گردد و در این مدت هم سازمان نشان داده برای اجرای طرح تحول به خصوص در بحث حقوق و مزایا و اراده ی جدی ندارد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که پزشکان عمومی شاغل در مناطق محروم به دلیل شغل حساس و محوری که دارند باید از نظر مالی تامین شوند اما لازم است به همان نسبت دیگر پرسنل فنی شاغل در این مناطق مورد لطف این سازمان عدالت محور قرار گیرند تا مبادا باعث بی انگیزگی و اختلاف طبقاتی در میان پرسنل درمان گردد؛ امری که متاسفانه اکنون شاهد آن هستیم.
و سخن آخر این که عدم اصلاح این طرح، چیزی جز افزایش توقع برخی پزشکان عمومی ، کاهش کیفیت کاری آنها ،بی انگیزگی سایر پرسنل درمانی، ظلم در حق بیمه شدگان تامین اجتماعی و در نهایت خسران برای بانیان این طرح در پی نخواهد داشت.