باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- اصولاً رفتار اجتماعی افراد نسبت به مدیران دولتی یا به اصطلاح سیاسیون و بالعکس، به عنوان یک واقعیت اجتماعی و برداشت سیاسی گاهی چندگانه و متظاهرانه بنظر می آید. در این ارتباط شکل گیری سرمایه های اجتماعی و تقویت آن در جامعه می تواند علاوه بر فروپاشی اعتماد، به خلق صداقت بین مردم و دولتمردان و همچنین مشارکت فعالانه در تمامی بسترهای اجتماعی همانند یک کاتالیزور اجتماعی به خوبی عمل نماید. در هر جامعه ای که فرهنگ غلط دورویی و خلق «نقش نمایشی» در جلو و پشت صحنه پررنگ تر باشد. به تبعیت از آن برحسب دارا بودن یا نبودن قدرت مشروع سیاسی، گاهی رفتارهای اجتماعی متناقض و چندگانه بروز پیدا می کنند.
با تحلیل محتوای پیام ها و مطالب رد وبدل شده شهروندان در شبکه های اجتماعی پس از عزل برخی از فرمانداران خوزستان در اردیبهشت ماه سال جاری و تحلیل تطبیقی آن با سبک رفتار و نگارش نگارندگان در زمان قبل از عزل و همچنین زمان برگشت مجدد فرمانداران، می توان سبک قلم فرسایی و شدت انتقادات بجا یا نابجا را به خوبی دید و تحلیل کرد، که چگونه قلم هایی که تا قبل از عزل این اشخاص غلاف شده بودند، با قطع قدرت مشروع فرمانداران این قلم ها به سرعت از غلاف خارج و برای گردانندگان خود، از حیث نگارش نقد و نظر موج سواری نمودند. بنابراین در قالب نظریه «آزمایش نقض کننده» مربوط به «گافمن» جامعه شناس می توان این فرصت را به لحاظ جامعه شناختی تحلیل و بررسی نمود، که چگونه رفتارهای اجتماعی کنش گران و نگارندگان در شبکه های اجتماعی به شکل متناقض و دو سویه دیده می شود. بعدها خود «گافمن» این رفتارها را «تظاهر نقض کننده» نامید.
پس در این چهارچوب به شکل تعمدی یا غیرتعمدی یک واقعیت اجتماعی یا سیاسی نقض می شود (عزل فرمانداران در یک زمان محدود) تا اصول بنیادی ساخت و واقعیات رفتاری منتقدین اثبات و برملا شود. در ادامه این نکته وجود دارد که مشارکت کنندگان (منتقدین) در این جریان اصولا نمی دانند و علم ندارند که چنین جریانی شکل خواهد گرفت (بازگشت فرمانداران معزول به محل کار خود). هدف از این آزمایش نقض کننده (در این واقعه ناخواسته) اختلال در رویه های عادی و سیاسی است تا از این طریق بتوان آن واقعیات رفتاری و اخلاقیاتی که پس از عزل فرمانداران در شبکه های اجتماعی و فضای واقعی شکل گرفته بود را به خوبی مشاهده و مورد مداقه اجتماعی قرار داد.
با چنین روشی در می یابیم که رفتار عادی انسانها، بعنوان یک ابژه اجتماعی در استاتوس های مختلف متاثر از عرف اجتماعی با رفتارهایی که مبتنی بر عقل سلیم یا برداشت عوامانه است به خوبی قابلیت تفکیک و آشکار سازی راخواهد داشت. نکته اینجاست که اگر در مورد واقعه سیاسی ذکر شده، تمامی افراد منتقد و نگارنده را به اشباع نظری یا پذیرش سبک نگارش خود پس از نصب مجدد فرمانداران معزول رهنمون نماییم، نتایج و نظرات آنان تا چه حد یکسان و دارای پایایی خواهد بود.
سوال اساسی این است که به چه شکل می توان میزان تضادهای اجتماعی و ترویج فرهنگ غلط دورویی را در جامعه محدود و کم رنگ نمود. دورویی متاثر از طرز فکر، باورها، عقاید و شخصیت افراد در یک جامعه است، که نتیجتا منش ملی یک جامعه را به شکل منفی تحت الشعاع خود قرار می دهد. بنابراین تقویت باورها، افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری مثبت رفتار کنش گران اجتماعی بسیار تاثیرگذار است. فردی که رفتارهای مناسب و مورد پسند اجتماع را دستکاری می نماید در برخورد با یک واقعه غیرقابل پیش بینی مثل شروع بکار مجدد فرمانداران، دچار یک تضاد فکری می شود که می تواند برای آن شخص طرد یا برچسب اجتماعی به ارمغان بیاورد.
بر حسب دیدگاه «خودآینه سان» جامعه مانند یک «آینه »است، که نتایج رفتارهای اجتماعی مختلف را به کنش گران منعکس می نماید، در این تحلیل وجود فرمانداران معزول، همان «آینه ای» است که تمام واکنش های فردی و اجتماعی را با یک « دیده بان مشرف به صحنه ،میشل فوکویی» به خوبی ضبط و به دگران منتقد بازتاب می دهد، این کنش گران و فاعلین برحسب نوع و شدت قضاوت خود، در ایام مد نظر می توانند در برابر این انعکاس آینه وار احساس مثبت و منفی داشته باشند. در این میان قدرت از دست رفته توسط فرمانداران، پس از نصب مجددشان در پایگاه قبلی در شریانهای یک شهر بازآوری و کانالیزه می گردد، پس با این اتوریته بدست آمده ابزار و اهرمهای قدیمی مجددا در ید اختیار فرمانداران معزول قرار خواهد گرفت، که بر حسب ظرفیت سیاسی و آستانه تحمل شخصی خود، می توانند آن را برای کنش گران منتقد و فرصت طلب بکار گیرندتا منجر به برچسب های قوی اجتماعی برای این دسته از اشخاص گردد و یا بالعکس با میزان مدارای اجتماعی و سیاسی آنان ما صرفا شاهد یک نوع «تنبیه سفید وخاموش» خواهیم بود که به عنوان یک تلنگر یا مدالیته اخلاقی، رفتارهای ناسالم اجتماعی را در جهت صحیح خود رهنمون و اخلاق درمانی می نمایند.
بهرام نیک بخش (عضو هیئت علمي جامعه شناسی دانشگاه پیام نور)
بازهم صدا و سیما بازهم مسولین در خواب بختیاری
فیلم صنوبر دیروز یکی شبکه های استانی فکر کنم اردبیل پخش شد تو این فیلم بختیاریها نقش با همون لباس محلی چوخا نقش زورگیر و دزد و غارتگر مثلا دارن حوادث قبل انقلاب بیان می کنند…واقعا ما بختیاریها اینگونه بودیم اگر نه؟پس چرا مسولین در خواب هستند؟چرا صدا و سيما تبدیل شده علیه بختیاری؟ شبکه خوزستان هم که از همه هنرمندان دعوت میکنه به جز بختیاری…………