امید است که با تحقق نگاهی فراجناحی و منطقی مبتنی بر شایسته سالاری که شعار دولت جدید و عامل موفقیت آن در انتخابات بود، با انتخاب و یا ابقاء مدیران لایق و کارآمد شاهد ارتقاء و پیشرفت روزافزون و سربلندی ایران اسلامیمان باشیم.
ياشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ مهندس اسفنديار خدري : این روزها معمولاً در هر محفلی که گروهی گرد هم جمع میشوند صحبت از انتخاب پیش میآید، البته این هم بعد از انتخابات ریاست جمهوری و شوراها کاملاً طبیعی است و این انتظار میرود که به صورت سلسله مراتبی از بالا به پایین شاهد انتخاباتی جدید و تغییراتی در بدنهی سیستم و نظام باشیم. دولت جدید با وزرای جدید و به همین ترتیب استانداران، بخشداران، شهرداران، مدیران و روسای ادارات جدید و…
اما نکتهی مهم در این است که ملاک و شاخص این انتخابات چیست؟ انتخاب کنندگان چه شاخصهایی را باید مد نظر قرار دهند تا بتوانند یک انتخاب صحیح و اصولی داشته باشند؟
مسلماً با توجه به این که این اشخاص برای مدتی انتخاب میشوند و در این مدت تصمیماتی، آن هم در سطح کلان و مدیریتی اتخاذ میکنند و هر تصمیمی در کوتاه و درازمدت تبعات و آثاری در جامعه و زندگی مردم دارد، بنابراین بسیار مهم است اشخاص منتخب جزء کسانی باشند که توانایی اخذ تصمیمات منطقی، عقلایی با کمترین میزان خطا را داشته باشند.
اما این ملاکها و شاخصها چیستند؟
ممکن است موارد بسیاری در انتخاب اصولی یک مدیر دخیل باشند، اما به طور کلی به 4 مورد از مهمترین آنان اشاره میشود:
1- تخصص: یکی از مهمترین مسائلی که در انتخاب مدیران باید در نظر گرفته شود میزان تخصص و ارتباط این تخصص با مسئولیت مورد نظر میباشد.
2- تجربه: این مقوله نیز به منزلهی مکملی قوی برای تخصص محسوب میشود.
3- دیدگاه سیاسی: یکی دیگر از شاخصها برای انتخاب مدیران دیدگاه و نوع تفکر سیاسی و جناحی آنان است.
4- تعهد: از موارد بسیار مهم در انتخاب، موضوع تعهد و پایبندی به اصول است.
بررسی موارد فوق
1- داشتن تخصص و مرتبط بودن آن با مسئولیت مورد نظر بسیار مهم است به طوری که اگر این مهم در نظر گرفته نشود ممکن است از این انتخاب نتیجهی معکوس بدست آید و آن تغییر در کل به ضرر سیستم باشد. مثلاً ممکن است یک نفر در امور عمرانی و شهرسازی و مسائل مربوط به آن تخصص و علاقهمندی داشته باشد، سپس ایشان برای ریاست حسابداری و امور مالی در نظر گرفته شود. بدیهیست چنین شغلی با روحیات و تخصص او تناسب نداشته و در دراز مدت سبب دلزدگی و بیانگیزگی در او و به تبع انتقال آن به زیر دستان و رکود به جای پیشرفت خواهد شد.
2- یک فرد متخصص را زمانی میتوان کامل دانست که در کنار تخصص خود کولهباری از تجربه را داشته باشد. چنین شخصی میتواند در تصمیمگیریها و اجرا در موقعیتهای متفاوت بیشترین راندمان و بازدهی را داشته باشد.
3- در دنیای امروز معمولاً احزاب و جناحهای سیاسی حرف اول را میزنند و معمولاً پس از موفقیت نمایندهی یک حزب یا گروه در انتخابات عمومی، مخصوصاً اگر برندهی جدید انتخابات شخصی از جناح مخالف باشد، به سرعت خانه تکانی مدیریتی آغاز شده و مدیرانی از حزب جدید جایگزین مدیران قبلی میشوند.
4- تعهد از چنان اهمیتی برخوردار است که به جرات میتوان گفت پایه و زیر بنای موارد قبلی یعنی تخصص و تجربه و نگاه سیاسی است. یعنی اگر کسی بالاترین تخصصها و تجربیات و بهترین دید سیاسی را داشته باشد، بدون تعهد و پایبندی به اصول از کمترین جایگاهی برخوردار است. تعهد بر خلاف موارد قبلی که مربوط به امور مادی و زمینی و اکتسابی هستند، از جنس معنویت و یکی از خصائل ذاتی انسانهاست. تعهد موجب نظم، عدالت، تعادل، تعامل، صداقت و بسیاری از محسنات معنوی دیگر میشود.
اولویت بندی و نتیجهگیری
با توجه به موارد مذکور به راحتی میتوان مشخص کرد که اولویت موارد فوق شامل : 1- تعهد 2- تخصص 3- تجربه 4- دیدگاه سیاسی است.
شاید عامل بسیاری از مشکلات دنیای امروز، افراط و تفریطها، ظلم و بیعدالتیها، گسترش شکافهای طبقاتی در جوامع و بسیاری معضلات دیگر که گریبان جهان امروز را سخت چسبیده است، عدم توجه به همین 4 مورد ذکر شده و اولویتبندی صحیح آنان در عمل باشد. امید است که با تحقق نگاهی فراجناحی و منطقی مبتنی بر شایسته سالاری که شعار دولت جدید و عامل موفقیت آن در انتخابات بود، با انتخاب و یا ابقاء مدیران لایق و کارآمد شاهد ارتقاء و پیشرفت روزافزون و سربلندی ایران اسلامیمان باشیم.