باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان- مراسم افتتاح فاز اول مرمت و بازسازی جاده دسترسی و رونمایی از آرامگاه مرحوم آعلیداد خدرسرخ با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد. داراب دارابی از بانیان این پروژه در گفتگو با سایت خبری باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان گفت: پروژه مرمت و بازسازی جاده، پل و آرامگاه مرحوم آ علیداد خدرسرخ از تاریخ۹۵/۱۰/۲۳ آغاز شد، این پروژه شامل یک عدد پل بزرگ سه دهنه با عرض ۷/۵۰متر و طول ۱۴ متر، دو عدد آب نما و دو کیلومتر جاده دسترسی ست که ستون های اجرا شده روی پل جهت زیر بنای ساخت خانه زراسوند در این محل بنا گردیده است.
وی ادامه داد: در روبروی پل بزرگ ورودی مسیر آرامگاه دریاچه مصنوعی به مساحت ۱۸۰۰متر با ارتفاع ۱/۲ متر گودبرداری شده وقابلیت ذخیره آب به میزان ۲۱۶۰ متر مکعب را دارد که جهت استفاده در بخش کشاورزی و جذب تورسیم اجرا شده است.
طراحی سه شیر سنگی در این بنای یادبود نماد جوانمردان آ علی داد نامی (رستم بختیاری)، حیدرخان و ابولفتح خان دورکی فرزندان کلبعلی خان می باشد که همزمان در یک شب به قتل رسیدند. وزن این سنگ ۲۸ تن است که زیر سازی های مربوطه قبر بدون تجاوز به حریم آرامگاه قدیمی با نمای سنگ (برگرفته از آرامگاه قدیمی)انجام شده است. دارابی هزینه مجموع پروژه را بالغ بر شش میلیارد ریال برآورد کرد که به صورت شخصی هزینه کرده است …
وی گفت: در صورت حمایت اداره میراث فرهنگی و نهادهای ایلی مردمی و دولتی انشالله در ماهها و سال های آینده این پروژه مراحل تکمیلی خود را ادامه خواهد داد تا بتوان جایگاهی در خور پهلوان بزرگ که به حق رستم ایل جلیل بختیاری است احداث نمود…
در پایان جا دارد از تمامی برادران و خواهران خصوصاً امام جمعه بومی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا امینی که در بزرگداشت فرهنگ بومی بختیاری و ترویج سنن و آئین و اسطوره های بختیاری نظیر علیمردان خان، بی بی مریم و شهیدبهنام محمدی از هیچ کوششی دریغ نکرده است و در حال حاضر پشیبان مرمت و بازسازی قبر مرحوم آ علیداد خدرسرخ زراسوند بوده است،تشکر و قدردانی کنم.
لازم به ذکر است در مراسم بزرگداشت پهلوان بختیاری آ علیداد خدرسرخ حجت الاسلام موسوی امام جمعه اندیکا به ایراد سخن پرداخت، در این جلسه معاون فرماندار اندیکا و جمعی از بزرگان و ریش سفیدان طوایف مختلف بختیاری نیز حضور داشتند.
آعلیداد کیست؟
آعلیداد خدر سرخ پسر آمحمدعلی و نوه شعبان خدرسرخ بود. آ شعبان مردی شریف و زحمت کش بودکه از هر دو گوش از نعمت شنوائی بی بهره بود امااین نقص عضو چیزی از قابلیت های ذاتی وشایستگی های این بزرگ مرد ایلیاتی نکاست.
وی که خود از نسل مردان نجیب و بزرگی بود، نسلی ازخود برجای گذاشت که شهره در بختیاری شدند. آمحمدعلی که در سلسله مراتب ایلی متعلق به تیرهخدرسرخ از طایفه زراسوند از شاخه دورکی هفت لنگ بختیاری بود، صاحب چند فرزند پسر شد: علیباز، شهباز (در جنگ منار کشته شد)، علیداد و داراب (که بانی این پروژه از نوادگان داراب برادر آعلیداد است)اگر چه همه پسران آمحمدعلی مردانی دلیر و بزرگ بودند اما از بین آنها « آعلیداد» برجسته تر و درخشان تر بود. علیداد جوانی خوش سیما ، خوش برخورد، خوش آواز، خوش محاوره بود. اخلاقی نیک و رفتاری پسندیده داشت. میانه بالا و دارای موی و سبیلی زرد بود. تیراندازی بی مانند، شناگری بی همتا، سوارکاری ماهر،جنگجویی بی باک و شمشیر زنی بی نظیر و بسیار متهور و بی باک بود. در شکار حیوانات وحشی مهارت بسیار زیادی داشت، صیادی بی مانند بود، بارها مهارت خود را در شکار شیر، پلنگ و خرس به نمایش گذاشت…
علیداد تفنگ و اسب معروفی داشت: تفنگ وی معروف به تفنگ «حجی» و اسبش معروف به «وزنه» بود. تفنگ علیداد از این جهت «حجی » نام داشت چون متعلق به حاج مصطفی بود. نام دیگر تفنگ « نه دال» (نه کرکس) بود. زیرا آعلیداد همزمان با یک شلیک نه کرکس را شکار کرد. نقل کرده اند این تفنگ از طرف دولت عثمانی به اسدخان شیرکش پدر جعفرقلی خان هدیه داده شده بود.
بعد از مرگ اسدخان کسی قادر نبود با آن تیراندازی کند. تا این که مردی ستبر و ورزیده از علاءالدین وندها که نگهبان دز ملکان بود، توانست از آن استفاده کند.
نقل می کنند در جریان یک کشمکش گرفتار شد. تفنگ او را گرفتند و به ابدال خان دادند. ابدال خان نیز تفنگ را که بسیار بی نظیر بود به آعلیداد داد. تفنگ چهارپاره ، مهماتش سرب یا باروت بود که از اندازه های معمولی آن بزرگ تر بود به همین دلیل به آن چهار پاره بزرگ یا گرازکش می گفتند. تفنگ نه دال با تمام تفنگ های زمان خود فرق داشت، سرب و باروت آن تقریباً سه برابر تفنگ های معمولی بود. می گویند بعد از اسدخان فقط آعلیداد می توانست سوار بر اسب با آن شلیک کند.
اسب وزنه که از نژاد وزنه غرازی بود. هیکلی ستبر داشت، شکم او نزدیک زمین بود، سرو گردنی بسیار زیبا بود. رنگ او میانه کرن و کهر بود. پیشانی کشیده داشت.چهار دست و پایش سفید رنگ بود.این اسب متعلق به جعفرقلی خان بهداروند بود، وقتی در اصفهان گرفتار شد، اسب به دست دولت افتاد. کلبعلی خان آن را از دیوانیان خریده بود به آعلیداد داد. علی داد که به واسطه دلاوری و شجاعت بی مانندش یکی از ارکان اصلی نیروی جنگی دورکی هاو بختیاری ها به شمار می رفت، به سرعت مورد توجه ویژه خوانین قرار گرفت و در زمره ی محارم و مشاوران مخصوص روسای بختیاری قرار گرفت. با « بی بی نوریجان» دختر کلبعلی خان که زنی بسیار زیبا و شایسته بود ازدواج کرد. علی داد که در جوانی به قتل رسید و چند سالی از ازدواجش نمی گذشت تنها دو دختر داشت: یکی در جوانی، قبل ازاین که ازدواج کند ، فوت کرد. دختر دیگرش زن سهراب پسر آقا اسماعیل راکی بود.
جنایت هولناک، توطئه قتل آعلیداد
با مرگ کلبعلی خان راه برای حکومت حسینقلی خان باز گردید و توانست اداره ایل دورکی را به دست گیرد. وی برای تثبیت قدرت خود به فکر افتاد که مخالفان خودش را نابود سازد. جدی ترین خطری که وی و برادرانش احساس می کردند، پسران کلبعلیخان «ابوالفتح خان» و « حیدرخان» بودند. اگر چه شرایط برای بازگشت این دو نفر به قدرت بسیارسخت شده بود اما شخصیت قدرتمند و مشهوری چون « آعلیداد خدر سرخ» از آن ها حمایت می کرد.اگر چه اوضاع به نفع فرزندان کلبعلی خان نبود و به همین دلیل حتی در ذهن خود نیز اندیشه و رویای حکومت را نمی پروراندند. لیکن درمظان اتهام بودند.
امامقلی خان و رضاقلی که در به قدرت رساندن برادر سهم و نقش زیادی داشتند، به فکر افتادند تا خانواده کلبعلی خان را برای همیشه نابود سازند و از این خطر بالقوه خیال شان آسوده گردد. با مشورت با حسینقلی خان نقشه قتل طراحی گردید. اصلان خان چهارلنگ برادر زن امامقلی خان نیز در جریان قرار گرفت و وی به نوعی چهارلنگ ها را نیز در این توطئه مشارکت دادند و بدین طریق ازبروز اعتراض در میان چهارلنگ ها پیشگیری کنند. نقل می کنند ابتداء حسینقلی خان با قتل آعلیداد و پسرعموهایش مخالفت کرد اما ترس از دست دادن قدرت وی را راضی و موافق با این کار کرد.
زمستان سال ۱۳۶۶ قمری در قلعه « لوت» اندیکا، زمان و مکان مناسبی برای اجرای این توطئه شناخته شد. علیداد، ابوالفتح خان و حیدرخان خردسال به قلعه دعوت شدند.از خدر سرخ کسی آن ها را همراهی نکرد زیرا دعوت بسیار مشکوکی بود. نقل می کنند: آعلیداد از « آمیرزا محمد» درخواست کرد که آنان را همراهی کند. وی پاسخ داد من نمی آیم، این مهمانی را هم خوب نمی بینم، شما هم نروید. علیداد که تصور نمی کرد چون زحمت و آزاری برای حسینقلی خان ندارد، در خطر باشد. پاسخ داد: دور بایست تا خون به شما نپاشد.
وقتی مهمانان که فاقد سلاح بودند، وارد قلعه شدند، غافلگیر شدند. رضاقلی خان ناگهان قمه ای در قلب علیداد فرو کرد. علیداد با این که ضربه ی مهلکی خورده بود، رضاقلی خان را بر زمین زد و دست به گلویش فشرد. اما به دلیل خون ریزی شدید، علیدادبی حس شد و رضاقلی از مرگ حتمی نجات یافت.
می گویند در همین حال امامقلی ضربه ای بر شانه ی علیداد وارد ساخت. امامقلی نیز ابوالفتح را به قتل رساند و حیدرخان که به دلیل سن کم دچار وحشت شده بود از ترس به سوی حسینقلی خان شتافت تا به وی پناه ببرد،اما حسینقلی خان در حالی که حیدرخان به آغوششافتاده بود ، باخنجری که داشت، او را خلاص کرد…
درود بر جناب مرادی.
درود بر بانیان اجرای این کار عظیم که با بازسازی ارامگاه این پهلوان و رستم بختیاری نشان دادند. پهلوانان هرگز نمیمیرند. گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز.
و درود بر همه عزیزانی که در این مراسم شرکت کردند .
درود بر جناب مرادی و سایت وزینش.
درود بر همه بزرگانی که بزرگی کردند و مقبره یکی از اسطوره های غیرت و جوانمردی را ترمیم نمودند تا روح جوانمردی و پهلوانی همچنان زنده بماند.
آ علیداد خدرسرخ جوانمردی بود که جز جوانمردی و عدالت چیزی نمی خواست.
ولی آنچه همیشه بختیاری از آن رنج می برد گریبانگیر این دلاورد مرد پهلوان شد.
بالاخره ایجاد اختلاف از طرف حکومتهای استبدادی گذشته در بختیاری که هیچ موقع خواهان اتحاد آنها نبود دسیسه ای را ایجاد کرد تا این جوانمرد را در شرایطی بسیار نامردانه در حالی که دعوتش کرده و حجی را همراه نداشتت ناجوانمردانه به قتل برسانند.
روحش شاد و یادش گرامی.
صد درم زه سنگ شاه تیر تفنگم.
هر که نه داله دیده نیا بجنگم.