باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان/ یوسف خدامرادی: در طول ده، پانزده سال گذشته کنش های غیر عقلایی اما معطوف به هدف! مانعی بزرگ در تحقق میراثی بزرگ از عرصه های مختلف فرهنگ اعم از هنر،ورزش و… شده است.
امروزه میراث فرهنگی زمینه ساز جلب توریسم و ایجاد اشتغال است و ما با دستان خود! مسجدسلیمان عزیز را از آن محروم کرده ایم. فقط کافی است در ذهن خود مجسم کنید که امروز آرامگاه خسرو آواز بختیاری بهمن خان علادینی، سرداران ملی صفرایرانپاک و ایرج سلیمانی در کنار بهمن خان مطلق و… در مجاورت صفه باستانی سرمسجد قرار داشت و آن بزرگان و اسطوره های معاصر مندیر تشییع پیکر بزرگ مرد وسومین لژیونر فوتبال ایران! (پس از استاد صدقیانی و امیر مسعود برومتد) جاوید نام مصطفی خراجی هستند، چه شکوه و عظمتی که لایق آن بزرگوار بود خلق می شد . اما حیف که ما به گاه هجران آن بزرگان مصداق ابیات جاودانه ی :
به یزدان اگر ما خرد داشتیم کجا این روزگار بد داشتیم
گردیدیم و مداوم خود را فریب می دهیم که سردارفرهنگی مان درخاک سرد البرز میهمان وبه امانت است و . . .
امروز که دیگر پیر و تاریخ مجسم ورزش ایران استاد عطاالله بهمنش در قید حیات نیست تا از بزرگی ها و لرزیدن امجدیه زیر گام های مصطفی خراجی رپرتاژ و یاحداقل از آن روایت کند، اما وظیفه تک تک ما درقبال مصطفی و مصطفی ها چیست ؟ که آن را از بهمن ،صفر ،ایرج و… دریغ کردیم.
مصطفی را از خاک دامن گیرواهورایی مسجدسلیمان دریغ نکنیم و خشت برخشت کج پیشین خود ننهیم و با علم به این که ” اسطوره ها دستورالعملهایی برای تنظیم روابط انسانی در جامعه (ما) هستند وانسان ها بر طبق (رفتار و سیره) آن ها زندگی می کنند (جان هینلز،شناخت اساطیرایران،ص۲۲) کارکرد اخلاقی،اجتماعی زندگی اسطوره زنده نام مصطفی خراجی را از فردای فرزندانمان دریغ نکنیم و به کودکانمان یاد دهیم که این مقبره بزرگ معلمی است که عطای بوتدس لیگا را به حرمت پدر وخانواده بخشید! این خاک که توتیای چشم ما است آرامگاه بزرگ معلمی است که بزرگترین ورزشگاه ایران در دهه چهل بنا بر گزارش اسطوره گزارشگری ورزش وفوتبال درایران زیر گامهایش می لرزید ، این خانه ابدی بزرگ معلمی است که به مقام و علائق انسانی دیگران ارزشی تازه بخشید و برای سعادت و نیل به آرزوی انسانی دیگر حتی در مقام عشق بر علائق خود خط کشید و سمبل ایثار گردید،این مزار بزرگ معلنی است که هیج از مهاجمان نام آور زمان خود کم که نداشت بلکه سرتر بود اما به عشق شاهین سپید بال پایتخت فرهنگی زاگرسیان و مردمانش هیچگاه حتی برای رسیدن به پیراهن مقدس ملی که حق مسلمش بود ،خاک اهورایی مسجدسلیمان را به طهران و صفاهان و دگر آن ودگر آن ودگرآن نفروخت وترکش نکرد .
در این میان گذشت خانواده محترم وبزرگوار خراجی از حق طبیعی خود (انتخاب محل دفن اسطوره ای که خاک مسجدسلیمان را با هیچ چیزی عوض نکرد) نقشی تعیین کننده دارد و مهم تر از آن متولیان فرهنگی شهر محلی مناسب را جهت آغاز دفن بزرگان عرصه های فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و… در مکانی معین و متاسب شان این بزرگان در نظر بگیرند و مصطفی طلیعه این حرکت میراث آفرین باشد .
بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همه نیک وبد پایدار همان به که نیکی بود یادگار
و مردم مسجدسلیمان ،شاگردان آن بزرگ مرد وخاک اهورائیش شایسته این نیکی و محبت هستند …
مصطفی و میراثی فرهنگی دیگر را از مسجدسلیمان دریغ نکنیم !
باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان/ یوسف خدامرادی: در طول ده، پانزده سال گذشته کنش های غیر عقلایی اما معطوف به هدف! مانعی بزرگ در تحقق میراثی بزرگ از عرصه های مختلف فرهنگ اعم از هنر،ورزش و… شده است. امروزه میراث فرهنگی زمینه ساز جلب توریسم و ایجاد اشتغال است و ما با دستان خود! مسجدسلیمان عزیز […]
لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=28947
- ارسال توسط : سعيد مرادي
- 118 بازدید
- يک دیدگاه
با عرض سلام
خدایش بیامرزد آن بزرگ مرد فوتبال ایران مرحوم مصطفی خراجی را.
انشالله تشیع جنازه و تدفین در خور شان برای مرحوم مصطفی خراجی گرفته شود.
و طبق گفته های جناب خدامرادی جایگاه ابدی جداگانه با عنوان آرامگاه بزرگان و فرهیختگان شهرمان به عنوان شهر اولینها در ایران برای ایشان در نظر گرفته شود . که هم ارزش و جایگاه این بزرگان حفظ شود و هم دسترسی و مراجعه مردمان ایران زمین به شهر اولینها و گوهرهای گرانبهای آن از جمله مرحوم مصطفی خراجی و دیگر بزرگان آسانتر بشود.
انشالله البته بهتر است که این غزیزان در زمان حیات هم مورد لطف و عنایت بیشتر مردم قرار گیرند انشالله