متأسفانه، شورای شهر، شهردار و ساکنان آن نیز، به وظایف و مسئولیتهای خود، آگاه نیستند یا به آنها، عمل نمیکنند.
باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ جمشيد جليلي: مسجدسلیمان که آن را «شهر اولین ها» نامیدهاند؛ شهری که شاخصهای تعریف علمی و عرفی یک شهر، چندان، در آن مشاهده نمیشود. این به اصطلاح «شهر»، زیر ساختهای اقتصادی یک شهر از قبیل صنعت فعال و پیشرفته، قطب کشاورزی، مراکز گردشگری و اشتغال پایدار و آبرومندانهی برای ساکنان آن، ندارد!
متأسفانه، شورای شهر، شهردار و ساکنان آن نیز، به وظایف و مسئولیتهای خود، آگاه نیستند یا به آنها، عمل نمیکنند.
این شهر را شاید بشود یک «شهر » نامید، البته شهری بدون مدیریت شهری و نظم، که هر کس از ساکنانش، بهصورت کاملاً آزاد و فارغ از توجه به حق و حقوق دیگران، زندگی کرده، هر طور میخواهد و به هر شیوهای که خود، میپسندد، برای رفع نیازهای خویش، گام برمیدارد!
هیچکس نیز، خود را، پاسخگوی این همه نارسایی در شهر نمیداند؛ جالب این که، با مهارت کافی، همگی، عامل ایجاد مشکلات شهر را، به هم دیگر، حواله میدهند و تقصیر را به گردن یکدیگر، میاندازند.
از طرف دیگر، طنز قضیه، آنجاست که با وجود این همه نابهسامانیهای شهری، گاهی دیده میشود بعضی از مسئولان شهر ، به عنوان «مدیر نمونهی کشور»، معرفی شده و از آنان، تقدیر و تجلیل میشود!
چند نمونه از بیسروسامانیهای شهر!
1ـ در بسیاری از پیادهروها، میدانها، کنار خیابانهای شهر، بازار خرید و فروش انواع خوراکی و غیرخوراکیها و دیگر اجناس مجاز و غیرمجاز، رواج دارد و مرز بین پیادهرو و خیابانها، از بین رفته، غالب اوقات، این دو، با هم، تداخل پیدا میکنند.
2ـ مراسم عروسی که در این شهر برگزار میشود، تا پاسی از شب، شاهد صدای ممتد و بلند بوق خودروها، بهویژه خودروهای سنگین، امنیت و آرامش روانی دیگر شهروندان را برهم زده، بهخصوص، برای کودکان، بسیار آسیبزا است.
3ـ مراسم سوگواری نیز همان درد مراسم عروسی را دارد؛ راهبندان ایجاد شده در کوچه و خیابان و بلندکردن صدای بلندگوهاـ که روز و شب هم نمیشناسدـ سلب آسایش شهروندان را به دنبال داشته است؛ البته، میتوان به گونهای این مراسم (چه شادی و چه سوگواری) را برگزار کرد که حقوق و آسایش دیگران، رعایت شود؛ اندکی درایت، عقلانیت و برنامهریزی میخواهد که در این شهر، بهندرت، یافت میشود!
4ـ معضلاتی چون جیبزنی، سرقت خودرو یا لوازم خودرو، سرقت منازل، تکدیگریـ آن هم در سنین مختلف، شامل دختر و پسرـ شب و روز، در این شهر، جولان داده و خودنمایی میکند.
5ـ مکانهایی مثل دادگاهها، کلانتریها، زندانها و درمانگاهها، چنان با شلوغی جمعیت، دست و پنجه نرم میکنند که هر چقدر از آن سخن بگوییم، کافی نیست!
6ـ بیکاری، تورم، طلاق و اعتیاد، از دیگر مشکلات شهر است که روز به روز، بر سنگینی آنها افزوده میشود؛ غالب جوانان این شهر، افسرده و عصبیمزاج شدهاند؛ آمار مرگ و میرهای ناشی از تصادفات و انواع سِکته، خودکشی و نزاعها، بیشتر شده، شهر، دیگر، جایی برای «بهتر زیستن» نیست!
7ـ نظافت و بهداشت محیط شهر، شامل بهداشت و نظافت پارکها، خیابانها، کوچهها و مکانهای تفریحی داخل و بیرون شهر، وضعیت مناسبی ندارد؛ محیطزیست نیز پیوسته، در حال تخریب و نابودی است که نه مردم و نه مسئولان، هیچکدام، به این مشکلات بزرگ، توجه کافی نداشته، هنوز نتوانستهاند راهکاری اساسی برای برطرف نمودن این معضلات، تدوین کنند؛ بلکه، هر کس، براساس خواست وسلیقهی خود، عمل میکند.
جمعبندی؛ طرح یک پرسش!
به هر روی، معضلات شهر مسجدسلیمان که نام شهر اولین ها را بر خود دارد، تنها، محدود به اینهایی نیست که گفته شد. در این شهر هرکس، تنها، در فکر گذران زندگی خود است تا امروز را به فردا برساند؛ برای سپری کردن زندگی خویش نیز از هر کاری، فروگذار نیست! و البته، سخن گفتن از «رعایت حقوق دیگران»، محلی از اِعراب ندارد.
به نوعی، وجه غالب زندگی در این شهر، آنگونه که ذکرش رفت، رفتار کاملاً آزاد و فارغ از احترام به حقوق یکدیگر، است!
پرسش مهم اینکه: «برای بهبود یا برونرفت از وضع نامناسب فعلی، چه راهکاری باید اندیشید؟ طرح همین پرسش، خود، هشداری است به مردم ،شورای شهر و شهردار این دیار! اگر، پیام آنرا دریابند!
قلمت هميشه سبز باد جناب جليلي. اميدوارم هميشه قلمت در جهت احقاق حقوق مردم بچرخد.
زيبا بود و خواندني…