آقاي رضايي، امروز آوازه شرعلي مردان از مرزهای بختیاری هم فراتر رفته و آنگاه که کرنا نوازان ملودی منصوب به او را می نوازند، موی بر بدن هر بختیاری راست می شود و مردم با شور و شعف در وصف جوانمردی هایش بیت ها می خوانند.
باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ محمد مراد يوسفي نژاد: با درود به روان پاک شهدا و سلام بر شما. جناب آقای دکتر محسن رضایی، دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، اینجانب در طول سال ها و دهه های اخیر به عنوان یک مسجدسلیمانی و به موجب ارادتی که داشته ام، چه در صحنه های مختلف سیاسی و اجتماعی و چه در پشت صحنه، حامی و مبلغ جنابعالی و برادر برومندتان جناب آقای پرفسور امیدوار رضایی بوده و هستم و خداوند را شاهد می گیرم که این امر نه به دلیل همتباری یا همشهری بودن و نه برای کسب جاه و مقام (شیوه ی عملکرد و سطح توقع من مؤيد این ادعاست) بلکه صرفاً به دلیل اعتماد و اعتقاد قلبی ام به صداقت و دلسوزی شما نسبت به انقلاب، مملکت و مردم بوده است، اما در این برهه از زمان و پس از فراز و فرودهای بسیار، اینک که احساس می کنم زادگاهم مسجدسلیمانِ مظلوم در شرایطی آشفته و بیش از هر زمان نیاز به توجه و تحول و کمک دارد وظیفه خود دانستم تا این نوشتار را تقدیم تان کنم .
ولتر می گوید: “هنگامی که استدلال و منطق با سیاست بازی عوام فریبانه بیامیزد، همه چیز از دست میرود”.
ابتدا لازم می دانم نظر حضرتعالی را به گوشه ای از تاریخ بختیاری معطوف کنم، همان گونه که استحضار دارید حسینقلی خان یکی از صاحب نام ترین ایلخانان در طول تاریخ بختیاری بوده است که بنا به روایاتی! خدمات شایانی به قوم بختیاری کرد، اما در کنار آن خدمات احتمالی، مأموریت ها و مسئولیت هایی نیز بر دوشش گذاشته شده بود، لذا آن مسئولیت ها او را در برابر قوم بختیاری قرار می داد و احیاناً مانع حرکات و نیات آرمان گرایانه و توسعه طلبانه او در سرزمین آبا و اجدادیش گردید، سرزمینی که هم به لحاط موقعیت ژئو پلتیک و منابع و مخازن، و هم به لحاظ وجود انسان های هوشمند و توانا، قابلیت های بسیاری در خود نهفته داشته و دارد، تاریخ به ما می گوید که وی (حسینقلی خان) انسان باهوش و مدبری بود و علی رغم بغض و کینه ای که سلسله ی قاجار به قوم بختیاری داشت، او توانست پلی شود میان دولت قاجار و قوم بختیاری تا آن بغض و کینه را کم رنگ تر و به حداقل برساند و مصونیتی نسبی برای قوم بختیاری ایجاد کند، نقشی که حسینقلی خان ایفا کرد از دو منظر قابل تأمل و ارزیابی است، اول این که روانشناسی بی طرفانه ی عملکرد حسینقلی خان ما را به یک حقیقت و نتیجه گیری منطقی و منصفانه می رساند، بدین معنا که او هم طالب قدرت بود و هم شیفته ی خدمت! و جنابعالی نیک می دانید که این دو در کنار هم مانند آب و آتش اند و آب و آتش هرگز نمی توانند با یک دیگر کنار بیایند و در هم بیامیزند و نهایتاً یکی موجبات نابودی و یاخاموشی دیگری را فراهم خواهد کرد. از مهم ترین اموری که معروف است حسینقلی خان انجام داد، از میان بردن نزاع های داخلی و طایفه ای و اتحاد میان هفت لنگ و چهار لنگ بود، اکنون آرامگاهش در تخته فولاد اصفهان است اما ممکن است بسیاری از بختیاری ها از کیفیت و چگونگی حکومت او در بختیاری و محل دفن او اطلاعی نداشته باشند، دوم این که اگرچه او به دست ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه اما در میام بختیاری ها هم آنگونه که شایسته بود محبوبتی نداشت (ممکن است دلیل آن قتل محمدتقی خان چهارلنگ بوده باشد که از خوانین خوشنام و مورد اعتماد بختیاری ها بود)
اماعلیمردان خان (شیرعلیمردان) نوه ی دختری حسینقلیخان حکایت دیگری دارد، او جوانمردی آزاده و آزاد اندیش بود، در جوانی علیه پهلوی اول شورید و قیامی بزرگ را تدارک دید و اگر خیانت برخی نزدیکان و بستگان نزدیکش نبود، ای بسا قیامش به قیامی ملی تبدیل و بساط پهلوی را در همان ابتدای کار در هم می پیچید.
امروز بسیاری از بختیاری ها از حسینقلی خان به نیکی یاد نمی کنند خصوصاً که برای ماندن در قدرت دست به قتل عام برخی از بستگان نزدیک خویش نیز زد، سخنوران و شاعران بختیاری، در مدح او هرگز شعری نسرودند، اما علیمردان خان، نوه ی دختری حسینقلی خان “شیرعلیمردان” بختیاری می شود، در فرهنگ عامه لقب “خان” از نامش حذف می شود و او را به شیر توصیف می کنند، صفتی که موروثی نیست و نشانگر شهامت و شجاعت و بزرگی و بزرگ منشی ست و امروز آوازه اش از مرزهای بختیاری هم فراتر رفته و آنگاه که کرنا نوازان ملودی منصوب به او را می نوازند، موی بر بدن هر بختیاری راست می شود و مردم با شور و شعف در وصف جوانمردی هایش بیت ها می خوانند.
هرگز قصد ندارم حکومت جمهوری اسلامی را با قاجاریه و پهلوی قیاس کنم که در قیاس این دو سلسله با جمهوری اسلامی تفاوت های اساسی و بنیادین وجود دارد، بلکه می خواهم بگویم شما می توانید “شیرعلیمردان” دوم برای قوم بختیاری باشید تا میشکالان برایت ملودی بسازند و مردم با عشق و شعف برایت بیت ها بسرایند، در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری دیدیم و دیدید که اقوام لر خصوصاً بختیاری ها با وجود همه ی سختی ها و گرفتاری های ناشی از دوران 8 ساله گذشته، برای شما سنگ تمام گذاشتند و علی رغم همه ی سمپاشی هایی که طی سالیان گذشته به ناحق علیه شما و دکتر امیدوار رضایی در مسجدسلیمان صورت گرفته بود و گناه همه ندانم کاری ها و کم کاری های مسئولین و مدیریت شهری را به پای شما نوشته بودند، دیدیم که مسجدسلیمانی ها با عشق آمدند و به شما آری گفتند.
جناب آقای دکتر رضایی
مسجدسلیمان که روزگاری به لحاظ شغل و رفاه سرآمد تمام شهرهای ایران بود اکنون در حال احتضار است، محروم است، مظلوم است، مهجور است و در دریایی از گرفتاری ها دست و پا می زند، بیکاری امان مردم را بریده است، مناطق آلوده ی شهر همچنان آلوده است، پس از یکی دو دهه نه شهرداری ساختمان های واقع در این مناطق آلوده را خریداری می کند نه به آنها ملک و ساختمان ماعوض می دهد و مردم ساکن در این مناطق همچنان از بیماری های ناشی از گازهای سمی رنج می برند، اهالی روستاهای حاشیه سد گتوند علیا بدون این که حق واقعی شان استیفا شده باشد آواره ی حاشیه شهرها و روستاهای همجوار شده اند، دهها میلیون وام برای ساخت شهرک صنعتی طی دو سه دهه پرداخت شد اما دریغ از یک کارگاه و کارخانه مهم که بتواند تعدادی از این خیل بیکار را را به نان و نوایی برساند، سهم شهر از دو در هزار تولید نفت که برای مصرف در خدمات عمومی و عمران شهر در قنون پیش بینی شده ، در پرده هایی از ابهام است، معلوم نیست مسئول هزینه کردن آن شرکت نفت باید باشد یا شهرداری که قانوناً متولی ارائه خدمات و عمران است؟مسجدسلیمان امروز بیش از هر زمان دیگری به کمک و یاری شما نیاز دارد، وعده ی احداث پتروشیمی و کارخانه آلومنیم برای مشکلات امروز مردم نان و آب نمی شود و مصداق بارز “بزک نمیر بهار میاد” است، مردم فراموش نکرده اند وعده ی انتقال شهر که کلاً به فراموشی سپرده شده است، مسجدسلیمان امروز به کسی نیاز دارد که در جهت استیفای حقوق از دست رفته اش جهد و تلاش کند،
آقای دکتر رضایی
اگر حقوق مسلم و تعریف شده ی در قانون به مسجدسلیمان ادا شود، مسجدسلیمان نه تنها از محرومیت خارج بلکه به شهری مرفه و آباد تبدیل خواهد شد، سهم مسجدسلیمان از دو در هزار تولید نفت، از تولیدات پتروشیمی ماهشهر که بخشی از فرایند آن در مسجدسلیمان انجام می شود، سهم یک در صد تولید برق سدهای شهید عباسپور، سد گتوند علیا و سد گدار ارقام قابل توجهی خواهد بود که قادر است بخش های زیادی از گرفتاری های مسجدسلیمان و مردم را حل نماید، یکی دیگر از اموری که با کمک جنابعالی می تواند به سامان شهر منجر شود استفاده از دوستان متخصص و صاحب نظری ست که در پیرامون شما در مجمع حضور دارند، مطمئناً این افراد هم افرادی خیر و هم دارای روابط دوستانه و عاطفی قوی با جنابعالی هستند و اگر از آنان بخواهید قطعاً کمک خواهند کرد تا با بازدید و استقراری کوتاه مدت در شهر برای معضلات موجود، پلن های مختلفی را طراحی کنند، در طرح جامع و طرح تفصیلی کمک نمایند، برای شهرسازی شهر برنامه ریزی کنند تا وضعیت شهرسازی فعلی به معضلی در آینده تبدیل نگردد و نهایتاً این که سد گدار در فاصله بسیار نزدیکی از مسجدسلیمان قرار دارد، با توجه به وجود پتانسیل بالای شهر از نظر دامپروری و کشاورزی و باغداری، هم به لحاظ شرایط جفرافیایی و هم به لحاظ سابقه ی تاریخی بختیاری ها در تبحر و گرایش و علاقه به این گونه مشاغل، احداث کانال و انتقال دو رشته از آب دریاچه ی پشت سدهای گدار و گتوند، می تواند ضمن ایجاد دهها نوع شغل، مسجدسلیمان را به دوران شکوفایی سابق برساند، امید است با محقق شدن این طرح ها و رسیدن به این آرمان ها، روزی شاهد باشیم دهها میشکال و دهها هزار نفر مردم شهر شما را در میان بگیرند و همنوا و همصدا سرود شیرعلیمردان سر دهند. به امید آنروز
احسنت و درود بر جناب آقای یوسفی نژاد که علیرغم مودت و نزدیکی به برادران رضایی، بدون هیچگونه تعارف و رودرواسی، و یا نگرانی از باب دلخوری و گلایه احتمالی از ایشان، حق مطلب را ادا فرمودند.
هرچند که اطمینان دارم اگر ایشان بخواهند به سایر زوایای پیدا و پنهان مرتبط با موضوع قلم بزنند، حکایت مثنوی و هفتاد من کاغذ میشود. علی ایحال مطالب بسیار به جا عنوان شده و راهکار ارائه شده در انتهای مطلب نیز بسیار قابل تأمل و کاربردی است. بنده به نوبۀ خود از اینهمه دقت نظر و پیگیری مسائل شهرمسجدسلیمان توسط ایشان از راه دور که حاکی از تعصب و علاقه مندی وافر به زادگاهمان است صمیمانه سپاسگزارم. همچنین امیدوارم سایر همشهریان نیز به دور از تعصبات قومی و قبیله ای، با سعه صدر و تحمل نظر سایر دوستان و با اظهارنظرهای کارشناسانه و بدون حب و بغض صرفاً در جهت تعالی، پیشرفت و توسعه شهرمان اظهار نظر نمایند. در پایان امیدوارم که فرصتی پیش آید تا از علم و تجربۀ گرانبهای فرهیختگانی همچون این برادر بزرگوار نیز در جهت نیل به اهداف فوق و آبادانی و پیشرفت شهرمان نهایت استفاده و بهره برداری صورت گیرد.
از آقای یوسفی عزیز تشکر میکنم
امیدوارم دیگر قلم بدستان شهرمان در هر کجا که هستن برای کمک به زنده کردن دوباره مسجدسلیمان بنویسند.
اگرهمه مسئولين شهرمان وجدان بيدارداشته باشن ومسئوليت خودرا خدايي انجام دهند خيلي ازمشكلات شهرمان حل ميشود .همين كه پست ميگيرنددردرياي بي مهري غرق ميشوندچراشهرهاي ديگرپيشرفت داشته اند؟ چون مسئولين بحق دلسوزدارند