• امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
کل اخبار 12387اخبار امروز : 1
14

واکاوی مجموعه شعر «گُلال شَوگار» بهرام حاجی پور

  • کد خبر : 3439
  • ۲۴ مهر ۱۳۹۲ - ۸:۳۳

واکاوی  مجموعه شعر «گُلال شَوگار» بهرام حاجی پور/ المان های پیدا و پنهان شعر اقلیمی… باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ سریا داودی حموله: حاجی پور بعد از «هِی جارهای لال»[فریادهای بیصدا] در سال1383 مجموعه ی «گُلال شَوگار»[ کاکل شبگاه] شعر نو به زبان بختیاری را منتشر کرد. البته با ترجمه ی زبان شناس شهیر بختیاری ظهرابِ […]

واکاوی  مجموعه شعر «گُلال شَوگار» بهرام حاجی پور/ المان های پیدا و پنهان شعر اقلیمی…

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ سریا داودی حموله: حاجی پور بعد از «هِی جارهای لال»[فریادهای بیصدا] در سال1383 مجموعه ی «گُلال شَوگار»[ کاکل شبگاه] شعر نو به زبان بختیاری را منتشر کرد. البته با ترجمه ی زبان شناس شهیر بختیاری ظهرابِ مددی که چندین دهه روی ساختار معنایی واژه ها و شکل نوشتاری زبان زاگرس نشینان مطالعه می کند (زبان بختیاری جزء زبان های جنوب غربی ایرانکه از لحاظ لحن و بیان نزدیک به زبان پارسی ميانه پهلويمی باشد)

قوم بختیاریدر طول تاریخ به رغم آسیب های سیاسی-اجتماعی،زیرساخت های عرفی خود را حفظ کرد،آن چنان که قدرت تاریخِ فرهنگی اش باعث مستهلک شدن اقوام مهاجر گشت کهاین قابلیت  را مدیون ادبیات شفاهی می باشد.بهر حال هر قومی باید منبع مکتوب داشته باشد تا از اثرات تخدیری و آسیبی زمان جلوگیری کند.بب

شعر قومی در زبان بختیاری ظرفیت های پیدا و پنهان دارد که درآفرینندگی هنری،زبان با حفظ هویت به شاعران فردیت می بخشد؛از این رهگذر نورالله مرادی،قهرمان محمدی،حیاتقلی فرخ منش،مرید میرقاید، و در دوره ی کوتاهی سید علی صالحی و علی بداغی…طراحان این منظومه ی فکری بودندکه با تاکید بر فرم نوشتار به لحن و سبک خاصی رسیدند و باعث پیوند زبان بختیاری و شعر نو شدند.

مجموعه ی شعر اقلیمی«گُلال شَوگار»علاوه بر تنوع و جذابیت های مضمونی، المان هایی از باورهای اعتقادی،آیین های سنتی،تلمحیات تاریخی-اسطوره ایدر آن تنیدهشده است.شاعر با حس نوستالژیک به بازنگری انگاره های بومی پرداخته که در این ژانر برجسته سازی هایمعنایی نقش محوری دارند. این نوع شعر کروکی خاصی دارد،باید باموتیف های قومی سنجیدهشود؛کافیست مخاطب با حس خویشاوندی به این نوع  زبان، زیبایی هایمتن را با جان و دل حس کند:

ـ نِی وُرهِلاسیم زِ شُوخی مرگ/زِ زوزه های کهنه ی گرگ مال/ زِ لُورِه باد آشُو به گلین ماسه زار/نِی وُرهِلاسیم/که اِیما چِی اُفتَویم(شعر نِی وُرهِلاسیم)ص66

( از حمله  ی غافلگیرانه مرگ/از زوزه های دیرینه ی گرگ / از هجومکرکس به دشت زار/ هراسی نداریم/ ما چون آفتابیم)

«وُرهِلاسِستن»[هراس لرزه]یعنی ترسی که همراه لرز شدید باشد.این جزء کلماتی است که خوانش آن با تصویر فیزیکی اش همراه است،شخصی که از حیوانی مهیب و درنده،یا چیزی موهوم، یا  شنیدن حادثه ای ناگوار ترسیده و ناخودآگاه شروع به لرزش می کند. در این پنداشت شاعر با منفی کردن فعل،ترس حاصل را  از نفی می کند که به طور ضمنی با اغراقی غافلگیرانه همراه است.درست مثل مرگ که با همین صفت به کسی یا جایی شبیخون می زند.

شعر حاجی پور زاییده ی جغرافیای زیست مندی و تفکرات انسان گرایی است،شاعر با معیارهای ایجابی  و دریافت های حسی-مفهومی در پی  تلفیق زبان بختیاری و شعر نو می باشد، ساختار کلامحالت ذهنی-عینی را متبادر میکند. دراین کانون متراکم  واژه ها ابزار زبانی اندکه به سمت زیباشناسی تاویلی پیش می روند؛شاعر  با ترکیبات بدیع  کلمات را با هم آشتی می دهد و ساختمند می کند، پر تلاش گام برمی دارد  و یک  رازآمیزی شگفت در بندها موج می زند. توصیف و تبیین زندگی قومی به همراه تصاویر روایی از فضاییملموس می گذرد و کلمات و ترکیبات حیاتی مادی-معنوی می یابند.«گُلال شَوگار»تلفیقی از شعر احساسی- اعتراضی می باشد. تعهد به هستمندی ذات زبان و تنوع موتیف ها بازنمای دل مشغولی های شاعر است:

ـ گرمسیر/بد دَنگ و ُ چَمیش/ کَش کَوُرا اَفتو نه/اِوُراسنِه چِی سینه های ترک خرده ی حاک(شعر سُهدِه یَل)ص10

(گرمسیر/فریبنده و سبک سر/مانند خاک ترک خورده/خمیازه های خورشید را سر می کشد)

«کَش کَوُر»[ حرکت و کشش اندام ها به همراه خمیازه]تصویر این حالت زمانی است که فرد از خواب بیدار می شود یا خیلی خسته می باشد.تلفظ کلمه همراه فیزیک آن ساختار معنایی اش را دو چندان کرده است.

شعر بختیاری از لحاظ آوایی،دستوری و معناییپیکره ای آهنگين و ريتميك دارد که فی البداهه در مناسبت هاي مختلف بر زبان جاري می شود؛ طبق ذهنیت ژنتیکی در ادبیات شفاهی بختیاری موسیقی کلام کاملا سليقه می باشد.این بازنمودها در زمره ی قوم نگاشتی اثبات  هویت قومی و زیرمجموعه میراث فرهنگی معنوی محسوب می شونددر این دستادستموسیقی فولکوریکدر دستگاه آوازی گوشه های مختلفی دارد.جزیی نگری و تلفیق موسیقی و کلام باعث  تثبیت ذهنی شاعر شده اند..درصد بالایی از زیبایی متن بههارمونیک(وزن درونی)شعرها بستگی دارد؛وموسیقیشعرها بین دستگاه شور و همایون درنوسان هستند[همچنان که موسیقی اصیل بختیاری هم بین این دو دستگاه در کشمکش می باشد]

در مجموعه «گُلال شَوگار»صحبت از کَرنا و ساز چپی[موسیقی آوایی عزاداری]/شیرسنگی[سنگ نگاره ای از شیر که نماد قهرمانان و سردمداران  قوم ]/کبک و دَفک[دامی برای شکار]/کوچ و وارگِه[جایگاه بارانداز در یک منزلگاه کوتاه]/ تفنگ بِرنو و اسب و کُتل آرایی [تزیین اسب در مرگ بزرگان و سرکردگان قوم]/کوه منار و کوه منگشت و زرده کوه[از کوه های تاریخی و اسطوره ای]/داس و مات و میر مات[سردسته برزگرانی که گروهی درو می کنند]/چَویل[گیاهی سردسیری و خوش بو که زیر سر مردگان می گذاشتند]/بازی گُله وَریان[ربودن کلاه که از بازی های گروهی بین جوانان و نوجوانان رایج بود]/آریو برزن بختیاری[سردار بختیاری به همراه خواهرش یوتاب که در دوران هخامنشی مقابل اسکندر مقدونی جنگیدند]/افسانه تَمتِی[از افسانه های اصیل بختیاری و حکایت دختری زرنگ و باهوش که خواهرانش را از چنگال دیو نجات می دهد]/علیداد خدرسرخ [از قهرمانان قومیکه  در یک توطئه زمان حسین قلی خان ایلخان بختیاری کشته می شود ؛تفنگش حَجی و اسب اش وزنه نام داشت]…هر کدام از این الفاظ و نامجاهای جغرافیایی و زیستی در بختیاری  دنیایی سمبلیک و اسطوره ای و تاریخی  دارند که شاعربا معماری عاطفه و تخیل حق مالکیت معنوی آنهارا دوباره به بختیاری برگردانده است:

ـ هَم سُو وابیدُم شاعر/که دام سِی آروم کِردِنُم/زِ شَو تا یه پا به صُحو/هِی سیم اِگُد مَتل/مَتل های غم به دل/مَتل های غم به نا(شعر کُه مُنار شعر مُو)ص69

(هنگامی شاعر شدم/که مادر برای آرامش ام/از سرشب تا صبح/ متل می گفت/متل های غمگین /متل های اندوه ناک)

«گُلال شَوگار» با حفظ رویکردهایاقلیمیتصویری و ایماژیستی هستند؛ زیرا بختیاری بیش از آنچه که می بیند، نمی شنود!

حاجی پور به زبان فارسی می اندیشد ولی به زبان بختیاری می نویسد.کلیت شعرش سازمان یافته است؛با این باور مندی که زبان قومی ظرفیت وقابلیتتصاویر ادبی را دارد.وجه خلاقیت شاعردر لایه بیرونی (ظاهر ساختار معنایی) و لایه درونی( ساختار زیباشناسیک)می باشد؛امابا توجه به نشانه شناسی،توصیف های پازلی،تقابل های پارادوکسی،ارجاعات بیرونی،انعطاف زبانی…یک ضلع شعرش همیشه پنهان است.

از نظر آسیب شناسی در مجموعه «گُلال شَوگار» باید گفت که در مرحله ی تکوین گاهی ناهمگونی هایی در بعضی بندها حس می شود،گویی شاعر دچار پراکنده گویی  شده است،شایداز اتفاقاتی است که در متن  باید بیفتد و نیفتاده، از تصاویری که گویی از متن جامانده اند! گاه شعر مکانیکی  و دست ساخته است که در هم تنیدگی اش فرایند ساختاری ندارد.

این یک امر مسلم است که هیچ شاعرینباید موقع نوشتن به مخاطب فکر کند؛ اما مخاطبان شعر حاجی پور باید با  گونه های فرهنگی قومی-عرفیبختیاری آگاه باشند تا زیر و بم الفاظ و آهنگ و فیزیک کلمات را بشناسند؛در غیر این صورت  فقط می توانند به شنیدن هارمونیک متن بسنده کنند و یا از ترجمه ی آن لذت ببرند.زیرا از کلماتی استفاده شده که شاید  سه الی چهار نسل پیش به آن تکلم می کردند و  آنقدر دور از ذهن هستندکه شاید جزء ادبیات کلاسیک بختیاری محسوب می شوند و شاعر دوباره این واژه ها را از خواب خفته بیدار کرده است.[البته این پدیده برای حیات واژه ها حسن محسوب می شود]این نوگرایی در ادبیات بومی- قومی در حد خود حرف های بدیعی برای نوشتار و گفتار دارد  ولی برای خواننده ی خاص ادبیات تضاد ذهنی و پارادوکسی ایجاد می کند؛این نوع ژانر بین  شاهراه سنت و مدرنیته ایستاده است.حاجی پورِ در روند شعرسرایی مثل اسطوره اندیشانِ شجرهِ نویسِ  قبیله ای عمل می کند و در«گُلال شَوگار» شعر نو را که حاصل مدرنیته می باشد به دنیای سنت می برد تا بر او جامه ی قومی بپوشاند!

ـ اُسُو کِه بیدت مُو نبیدُم/تا…/اُوسو کِه مُو بیدم تو نبیدِی تا…/آه/آه/زِ یِی بِیدن و نبیدِن دا (شعر دا) ص 62

 (آنگاه که تو بودی/من نبودم/آن گاه که من بودم/تو نبودی/افسوس/ از این بودن و نبودن مادر)

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=3439

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 8در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 8
  1. سلام به همه هنرمندان عزیز مسجدسلیمان ♥

  2. ضمن عرض خسته نباشید تبریک می گویم به جامع هنرمندان بختیاری مخصوصا شاعر سروده کاکل شب جناب استاد بهرام حاجی پور که با هنر پر زحمت خود احیا می کند اسالت پر افتخار زاگرس نشینان رابه امید شبی پراز ستاره خوشبختی برفراز سرزمین بختیاری با نشستی پراز شادی وهم دلی برای مردمان همیشه شجاع ومهربانش

  3. باسلام . تا آنجاکه من یاد دارم شعر نو به لهجه محلی بختیاری کار شاعری بنام آقای جلال اسفندیاری بوده است که یادمه در یکی از شبهای شعر سال 62 آنرا اجرا نمود ودر سال 67 از طریق صدا وسیما بعنوان اولین شاعر نوسرای بختیاری شعر بیداری بهمن را ارائه داد انصافاً حق این شاعر بزرگ را که شاید انگشت شماری از حامیان او باشند واز وی دفاع میکنند . شما یا نمیدانید که ندانستن عیب نیست یا نخواستید بدانید ویا قصد کتمان چنین شاعری را دارید . شعر زیبای لندر که و بیداری بهمن که از طریق صدا وسیما نیز اجرا شد بر هیچکس پوشیده نیست . پس یاد آرید از اولین ها یاد آرید. من در بیشتر شبهای شعر او حضورداشتم حتی درسال 54 ایشان جایزه گرفت وخوب یادم هست . موفق وسربلند باشید

  4. با سلام ضمن تشکر از زحمات همه کسانی که در این راستا ازقبیل شاعر. تحلیل گر. پردازنده و نظردهندگان..که جمعشان باعث پر رنگ شدن این وب وسایت شده. جناب عبدالی کسی درحق آن شاعرگران مایه اجحافی نکرده. آقای حاجیپورحضور پیدا کرد و هست آن عزیز گفت و رفت.

  5. باسلام مجددبه پیشگاه سروران گرام.سرکارخانم حموله جسارتا هیجار معنی فریادنمیدهد .هیجاریعنی طلب یاری.فقط زمانی که کس نیازبه هرنوع کمک داشته باشدبه هیجارش میروندشایدنوعی فریادباشدشاید.امامعنی همان است که عرض کرد.وای کاش برادرخوبم بجای .آرام.ازواژه باستانی .والونیدن.استفاده میکرد البته آرام هم زیباست وبجاست

  6. باسلام خدمت کوروش آقا کوروش جان چه کسی گفت جلال شعری گفت ورفت شما مصاحبه ایشان را در ایبنانیوز ملاحظه نکردید ؟ ایشان حتی مبتکر روش بانک خیز می باشد ولندرکه نامبرده زبانزد عام وخاص است ایشان در همایش شاهنامه خوانی سال 90 درخوزستان غوغا کرده بود اگربخواهید این استثناهارا بین هنرمندان قائل شوید مطمئن باشید حق بسیاری ازهنرمندان ضایع میشود ومجبور به پذیرش انزوایند آقای اسفندیاری تا آنجاکه سراغ دارم مایل نیست فخرفروشی کند اما اورا تنها مگذارید . ایشان کتابی بنام آوای کوچ ایل هم دارند وبصورت گمنام برای خیلی از خوانندگان شعر ساخت علی الخصوص اشعارمحلی وفارسی مدارس دراهواز ومسجدسلیمان . پس یاد آرید زشمعی که داره تنهائی میسوزه . آقای حاجیپور هم بیشک از شاعران زیبای سرای نسل امروز است وشکی نیست من هم اورا خیلی دوست دارم ولی چرا تاکنون از مبتکر اولین شاعر شعر نو دربختیاری شاعری که حتی درسال 67 ضمن ارائه شعر نومحلی خاص خود طی مصاحبه ای اعلام نمود بخاطر آشنائی نمودن مردم بومی بختیاری به ادبیات امروز اقدام به سرودن شعر نو نموده است همه اینهارا خوب به یاد دارم . نگذارید چنین شاعران فرهیخته ای گمنام ازپیش ما بروند . همین کارها کردیم که امروزه خبری از گذشتگانمان نداریم . خلاصه بیش ازاین این مبتکر شایسته را تنها مگذارید. باتشکر عبدالی

  7. در این مجموعه شاعر بیشتر به بیان غم و اندوه پرداخته است. تعداد محدودی از این اشعار مانند«کولی» غم و اندوه فردی شاعر را نشان می دهند و در آن ها شاعر از غم و رنج های ناشی از عشق خود سخن می گوید؛ اما در بیشتر این اشعار من او اجتماعی است و غم و اندوه های وی، غم و اندوه اجتماعی و محدود به مسائل ایلی است. ایلی که گرفتار زمستون سرد سکوت و سکون شده و گرمای گرمسیررنج و اندوه، آن ها را از پای درآورده است. شاعر این غم و اندوه ها را در زبانی تقریبا نمادین و سمبلیک به تصویر کشیده است. بر این اساس می توان ویژگی رمانتیک اجتماعی را برای این مجموعه برشمرد. گذشته از غم و اندوه ویژگی هایی مانند فضای شب زده، بازگشت به گذشته و سنت ها، زبان آهنگین و قلعه های ویران، ویژگی رمانتیک اشعار او را نشان می دهد و بیان غم و اندوه ها و مسائل ایلی این مجموعه را از شعر رمانتیک فردی جدا و جزو اشعاری قرار می دهد که دارای ویژگی رمانتیک اجتماعی است.

  8. بادرود خدمت سرو ان گلم وفرهیختگان گرامیم همچنین عزیزبزرگوارجناب آقای عبدالی یا ابدالی که البته کم بخدمتشون رسیدم وای کاش نام حقیقیش رامیگفت .امروز پس ازجستجوی نام خود متوجه این صفحه شده ام عزیز بزرگوارجناب آقای ابدالی گرامی سرکارخانم سریا داوودی حموله از مهربانوان فرهیخته وزیبا نگارند وایشان د حدشناختی که ازافراد دارند یادآوری نمودند ومطمئنم درنگارش خود غرضی نداشته اند قصورازمن بوده که نتوانستم آثارم رازودترازموعد ارائه دهم وایشان اث ی ازمن ندیده ونشناخته اند لذا آقای حاجیپور فرصتی مغتنم شمردند وآثار صوتی ونگارشی ازخود به جای گذاشتند وبحق ایشان هم یکی ازشاعران زیباسرای بختیاری است که سزای تقدیر وتمجید میباشد .ضمن سپاسگزار از نگاه والایتان ونظر سرکارخانم حموله درخصوص آقای حاجیپور ستودنی است. وکوروش نامی ازاین صفحه که اشاره نمودند ایشان زمانی شعری گفتند ورفتند حق دارند نه من اورا دیدم ونه اومرا ومن نمیشناسمشان . من بدنبال تمجید دیگران ازخ د نیستم البته باعرض پوزش جسارت نشود شما لطف داشتید ونگاه زیبایتان ستودنیست یقینا شما بیشتر ازدیگران مرامیشناسید .ولی نگاه دیگرانی که با آثارماسروکاری نداشتند گناه نیست .هرکسی به اندازه نگاهش پیش من عزیزه ودوستشان دارم باسپاس اززحمات سرکارخانم حموله درتجزیه وتحلیل آثار اندیشنندانمان همواره سرفراز وسربلند مانید.حقیر شاگرد شما: جلال اسفندیاری

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.