• امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
کل اخبار 12387اخبار امروز : 1
22

چرایی تحریف تاریخ بختیاری ؟! (آسیب شناسی حماسه زاگرس)

  • کد خبر : 3500
  • ۲۸ مهر ۱۳۹۲ - ۸:۰۱

آسیب شناسی«حماسه  زاگرس» (شرح زندگی اسطوره ای  شیرعلیمردان بختیاری در مبارزه با استبداد):نوشته مصطفی علیزاده گِل سفیدی باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ سريا داودي: تاریخ مسئولیتش را در قبال قوم بختیاری انجام داده است، بختیاری ها در قبال تاریخ چه کرده اند؟ چه کسانی صلاحیت روایت تاریخ شفاهی را دارند؟ آیا در طی این سال ها […]

آسیب شناسی«حماسه  زاگرس» (شرح زندگی اسطوره ای  شیرعلیمردان بختیاری در مبارزه با استبداد):نوشته مصطفی علیزاده گِل سفیدی

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ سريا داودي: تاریخ مسئولیتش را در قبال قوم بختیاری انجام داده است، بختیاری ها در قبال تاریخ چه کرده اند؟ چه کسانی صلاحیت روایت تاریخ شفاهی را دارند؟ آیا در طی این سال ها برای پرداخت به قهرمانان ملی – قومی معیار درستی انتخاب شده است؟ مرجع ضمیر این روایت ها چه کسانی باید باشند؟ راه و رسم تاریخ نگاری حرفه ای چیست؟ تاریخ نگاردانسته های قومی را چگونه و از چه زاویه ای باید منتقل کند؟

این یک امر مسلم است، قومی که قدر داشته های خود را نداند، تاریخ برایش تصمیم دیگری می گیرد! تاریخ نگاری برای رفع نقایص است نه ثبت نقایص … تاریخ نگار در تحلیل هر رخداد تاریخی باید مهم‌ترین رکن یعنی بی طرفی را لحاظ کند و نسخه شناسی و تاریخ پژوهی را که از معیارهای ارزشی یک مقاله ی تاریخی محسوب می شوند را مد نظر داشته باشد. تاریخ شفاهی دارای دو رکن اساسی است، یکی پوسته ی ظاهر و دیگری مغز که بن و اساس روایت است.

…این قلم با نگرانی از اذهان بختیاری بر آن شده تا آسیب شناسی کند که آیا در کتاب «حماسه زاگرس»، گِل سفیدی توانسته شرح مبارزه ی قومی را قطعیت بخشیده و حداقل به سوالات نظری مخاطبان پاسخ دهد؟… دلایل ورود شیر علیمردان بختیاری به سفید دشت و جنگ نظامی چه بود؟ چرا با وساطت افراد صاحب منصب دوباره به قوم بختیاری خیانت شد؟ نویسنده چه داده های معینی برای اثبات گفته هایش ارائه داده است؟منظور از این روایت های پراکنده و بدون رفرنس چیست؟ معیار قضاوت نویسنده در متن نوشتاری چه بود؟ آیا این اسناد ( مثلا نسخه خطی) درجه چندم ربطی به مبارزه شیرعلیمردان دارند؟ شروع ماجرا و قیام نظامی از کجا بود؟ آیا مولف توانسته مخاطب را قانع کند؟ آیا مولف حق صدور حکم الزام آور شخصی را در تاریخ نگاری دارد؟ آیا راه درست تاریخ حرفه ای را انتخاب کرده است؟ آیا تاریخ نگار خود را ملکف می داند که از مردم مورد مطالعه اش انتقاد کند؟ و…

شیر علیمردان بختیاری (1313-1272ه.ش) پدرش از خوانین چارلنگ و مادرش دختر حسین قلی خان هفت لنگ بودکه به همراه دو روشنفکر و سیاست مدار یعنی سردار فاتح و سردار اقبال با تفکرات روشنفکری و انگیزه‌ ی ملی «حزب نهضت اجتماعیه بختیاری» را علیه حکومت مرکزی (دوره رضاشاه) تشکیل دادند… شیر علیمردان در سال 1308 قیام کرد ؛ در بدو امر مورد حمایت هر دو شاخه چارلنگ و هفت لنگ قرار گرفت ؛ گرچه زمان مبارزه اش شش ماه طول کشید اما این قیام مردمی برای قوم بختیاری تا چندین دهه دستاورد داشت.

تاریخ نگاری در حیطه ی علوم اجتماعی کاری میدانی و جزء پژوهش های پیمایشی است. در حوزه ی تاریخ حرفه ای نبرد شیر علیمردان بختیاری یک قیام فراگیر ی است که باید در مقیاس تاریخ ملی بحث شود(و حتی ثبت شود) شیرعلیمردان یک حرکت تاریخی را آغاز کرد و فصل جدیدی را در تاریخ بختیاری ورق زد، کشکمش خوانین بر سر چرایی مبارزه است که در متن به آن اشاره نشده است که چرا عده ای مبارزه را نفی می کردند؟ چرا عده ای دفع می کردند؟و چرا عده ای خواهان مبارزه بودند؟فارغ از واکنش های مخالف و موافق اختلاف نظرهای شدید بین خوانین و سرکردگان قوم بختیاری از پیامدهای تغییرآن دوران محسوب می شود:

ـ «سال 1302 ه. ش خاک بختیاری تجزیه شد. شاخه ی چارلنگ از بختیاری منفک و زیر نظر فرماندار دولتی اداره شد. مدتی بعد، بخش گرمسیری جزء خوزستان و بخش سردسیری منضم به اصفهان شد. سال 1306ه.ش چهارمحال از حوزه ی حکمرانی ایلی بختیاری مجزا گردید و اداره اش به دست حاکم مستقلی افتاد»[به نقل از جعفرقلی سردار اسعد]

به زعم من «حماسه زاگرس» یک تاریخ تحمیلی است؛ چرا که مولف خود خواسته مبارزه را در مسیر دیگری برده است که نوعی یقین زدایی از ذهنیات قومی می باشد و این فرض منطق علمی و سندیت تاریخی ندارد. طرح کلی بحث از لحاظ نظری با چنین گفتِ های گِل سفیدی تناقضاتی دارد؛ مولف عده ای را به سست کردن پایه های قیام متهم می کند، ولی دلیل و سند ارائه نمی دهد…با تاکید مکرر که جعفرقلی خان سردار اسعد نقش اساسی در سرکوب قیام شیرعلیمردان داشته است که دوباره سند مکتوبی ارائه نمی دهد؛این گفتن ها و پاسخ ندادن ها خود محل شک و تردید برای مخاطب هست، آیا مولف خواسته قیام  شیر علیمردان را درون قومی نشان دهد و مبارزه را از گستردگی ملی خارج کند؟چیزی که مشهود است این که گِل سفیدی در کتاب «حماسه زاگرس» هویت مبارزه ی شیر را زیر سوال برده و عقاید شخصی خود را به عنوان سند جلوه داده است. آیا این نشانه بی اطلاعی است؟ یا جعل واقعیت است؟تاریخ نگار باید با رعایت بی‌طرفی و به دور از غرض‌ورزی،جانب داری و قضاوت شخصی تاریخ را بنویسد.

جلد کتاب را ملاحظه بفرمایید؛ در دست شیرعلیمردان، اسطوره ی حماسی قوم بختیاری یک چوب دستی است که در دوره ای خاص (این عکس قبل از قیام شیرعلیمردان است) تشخصی روشنفکری بود، نه در دوره ای که شیرعلیمردان در مبارزه با استبداد برای احقاق حقوق بختیاری به قیام برخاسته است، این کتاب قرار است وصف حماسه کند و طبیعتاً باید طرح جلد با تصویر قهرمان حماسه ای حداقل مناسبتی داشته باشد. همچنین مقابل نگاه شگفت انگیز شیرعلیمردان نقشه ای ترسیم شده است که قلمرو و جغرافیای زیستی قوم بختیاری نمی باشد.

گِل سفیدی تاریخ بختیاری را روزی از چپ به راست و روز دیگر از راست به چپ می نویسد!…ملاحظه بفرمایید؛ قبل از چاپ این کتاب شرح زندگی و مبارزات شیرعلیمردان بختیاری در کتاب «سرداران گمنام» به قلم گِل سفیدی در سال 87 توسط نشر سرو چمان چاپ شده است و در سال1391 دوباره نشر سرو چمان مبارزات شیرعلیمردان را با نام«حماسه  زاگرس»  منتشر کرده است! قهرمان حماسی بختیاری در این کتاب هم تغییری ساختاری نکرده است و با تغییر نام هم، هیچ کمکی به دوباره شناختن علیمردان بختیاری نشده است. دلیل این کتاب سازی چیست؟… اصل مطلب «حماسه زاگرس» از صفحه85 شروع می شود، مولف راه دیگری دنبال می کند که در طیف تاریخ دینی –مذهبی قرار می گیرد که خود مقوله دیگریاست. مولف در متن مرتب دچار پراکنده گویی شده و با خودمحوری به این مهم پرداخته و از خرد قومی استفاده نکرده است. این گفتِ ها و نقل قول ها سندیت ندارند و طبق قوانین ثبت تاریخ حرفه ای با زیر مجموعه تاریخ شفاهی سند درجه چندم محسوب می شوند که منبع گفتمانی ثبتی محسوب نخواهند شد. اصلا این نسخ ها به اصل واقعه مبارزه شیرعلیمردان ارتباط ندارند و به جز پاورقی مرجع موثق و معتبری نیستند.

ذهن مخاطب در بعضی پاراگراف ها دچار پراکنده‌خوانی وابهام می‌ شود و ا ین خودمحوری ها از امتیاز یک کتاب تاریخی می کاهد،در«حماسه زاگرس » مخاطب هرچه  جلوتر می رود«نبود» شیر علیمردان بیشتر از «بود» جلوه می کند… به نظر من گِل سفیدی خدمات شیر علیمردان بختیاری را برای رقیب او نوشته است! و در این پروسه تحقیقاتی سلیقه ای برخورد کرده که از لحاظ مبنایی و تحقیقات قوم نگاشتی محل آسیب و نقد جدی می باشد. متن بی هیچ فرضیه و درون مایه ای نگاشته شده است و موضوعات ارتباط ارکانیکی و منطقی با هم ندارند؛ البته این خودمحوری های بدون رفرنس سندیت قومی ندارند و پیش پا افتاده هستند و این تبارشناسی اعتبار ریشه ای و تاریخی نخواهد داشت.

چرایی فروپاشی حکومت ها طبق اسناد تاریخی رقم زده می شود؛ در اقلیم بختیاری در دوره هایی خوانین سیاست گذار قوم بودند. اکثر خوانین پیشرو قدرت و نفوذ قومی داشتند، مانند(محمدتقی خان چارلنگ، ابوالقاسم خان، شیرعلیمردان خان )و با حکومت مرکزی در جدال و کشمکش بودند؛ که مبارزات آنها باید از نظر علوم اجتماعی هم علت یابی شود [بی شک اگر لایارد نبرد محمدتقی خان چارلنگ را با متن تاریخ نگارانه نمی نگاشت شاید عده ای هنوز در فرض های غیر علمی خویش سردرگم بودند]

«حماسه زاگرس» داعیه دفاع از شیرعلیمردان قهرمان ملی را دارد، ولی با هویت قومی در تعارض است، به طور یقین یک پنجم از حجم کتاب روی مبارزات  شیرعلیمردان متمرکز شده است، بهتر بود به طور گسترده تری به تفکرات روشنفکری آن دوره پرداخت می شد، البته با پیش نیازهایی از متون معتبر و ارزشمندکه نسخه های خطی شاخصه ی اصلی کاری هر تاریخ نگاری است.

تاریخ بختیاری در زمره ی تاریخ شفاهی قرار می گیرد… از لحاظ تاریخ شفاهی هم باید گفت کسی که خانه اش را به توصیه ی دیگران بنا می کند خانه ای کج خواهد ساخت.آنچنان که گِل سفید در شرح مبارزات شیر علیمردان دچار این مضمون شده است. اگر قرار است بختیاری به گذشته پیوند زده شود بهتر می باشد با سند و مدرک این کار صورت بگیرد… کتاب«حماسه زاگرس»بیشتر بر پایه نظرات شخصی بوده وساختار علمی و تاریخی منسجم ندارد، کم ارج نهادن قهرمان ملی بختیاری گناه نابخشودنی است. این نوشته ادعا نامه ای نادرست و بدون مطالعه می باشد، ارج ننهادن به مبارزات شیرعلیمردان ظلم به تاریخ و فرهنگ بختیاری است، شیرعلیمردان از نوادر روزگار خود بود که ناخواسته یا خود خواسته مورد بی مهری قرار گرفته است. چرا عده ای بدون مطالعه به تحریف تاریخ نشسته اند و با روایت های بی اساس چهره ی فرهنگ بختیاری را خدشه دار می کنند [حقیقت مرگِ ناگوار شیرعلیمردان بختیاری از بهترین صحنه های است که در داستان 53 نفر بزرگ علوی توصیف شده است؛ آنجا که روز اعدام جامه ای سفید بر تن کرد و سر و رو آراست و با گام های بلند به سمت قتلگاه رفت و حتی حاضر نشد چشم هایش را به هنگام اعدام ببندند]

کافی بود مدافعان سرزمین بختیاری و همچنین جناب گِل سفیدی از طریق اشعار حماسی و ابیاتی که در حافظه ی قومی مانده اند و مهم ترین اسناد تاریخ شفاهی بختیاری محسوب می شوند؛ به این مهم بپردازند تا مخاطبان به زمان، مکان، جغرافیا، رقیب، هم پیمانان، پیمان شکنان، نوع سلاح، چرایی قیام، زمان و مکان شهادت، نبرد درون مرزی یا برون مرزی.پی ببرند. زیرا ابیات حماسی نقش اثباتی دارند و نوعی هویت قومی محسوب می شوند.

تاریخ شفاهی جزء میراث معنوی فرهنگی است که نمی توان آن را با یک ذهن و جغرافیای بسته بررسی کرد؛ زیرا تحریف تاریخ یک قوم مردن تدریجی است. تاریخ شفاهی قوم بختیاری برگ تازه ای به شناسنامه ی تاریخ ملی می باشد. تاریخ اجتماعی،سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بختیاری نشان از باورهای اعتقادی است که هر شنونده و بیننده ای را به تحسین وا می دارد. روایت های تاریخ شفاهی صیانت از آثار تاریخِ فرهنگی می باشد که وظیفه ی هر بختیاری حفظ این میراث قومی است.

در آخر اضافه کنم که از لحاظ قانونی جعل تاریخ قابل پی گیری است، کسانی که تاریخ قومی را زیر سوال می برند، طبق قانونی عرفی و شرعی باید پاسخگو باشند.

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=3500

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 9در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 9
  1. این کتاب به چاپ چهارم رسیده است و با استقبال بالایی روبرو شده است و قضاوت تحریف شده یا نشده با خواننده است.

    پیشنهاد میکنم مطلب زیر هم بخوانید بعد نتیجه گیری کنید

    http://www.azadmardan.com/new/347-hemaseye-zagros4

  2. درود بر شیرمردان بختیاری در سراسر دنیا

  3. درود بر تمام انسان های نیکی که دلشان شور آزادی و آزادگی را می زند و قلبشان برای مردم می تپد

  4. نگارنده ی نقد میبایست دلایل و استدلالات خود را روشن تر بیان کند ، و اثبات نماید که نویسنده کتاب هویت قوم بختیاری را زیر سوال برده است ، البته چون من کتاب را نخوانده ام نه میتوانم تایید کنم نه تکذیب اما معتقدم یک نقد ادبی یا تاریخی باید مستدل باشد و پاراگراف به پاراگراف مواردِ مورد نقد آورده شود.

  5. درود بر فدائیان راه آزادی قوم بختیاری

  6. خانم داودي و آقاي گل سفيدي هر دو از منتقدين مطرح ايل بختياري هستند و قطعا هيچ كدام قصد تخريب ديگري را ندارند اميدوارم در يك فضاي سالم و بدون حاشيه تنها به نقد مطالب همديگر آن هم براي رشد و تعالي جامعه بختياري بپردازيم…

  7. این آقا خودش هم می داند کجاهاش اشتباه کرده است و برای همین داده و قال راه انداخته. مگر در نشستی که در استان زندگی شما راجع به این کتاب قبلا شده بود .همین موارد و بیشتر ایراد گرفته بود حالا شما یک تنه به ستیزه با این نقد برآمده اید. آقا کار شما ایراد داره و بپذیر و این همه مصنوعی ایرادات را نپوشان

  8. خانم داودی باید بداند شاید شاعر خوبی باشد و کتابهای شعر را بتواند نقد کند اما نمی تواند مدعی باشد در همه حوزه های منتقد خوبی باشد باید قبول کند برای نقد در زمینه تاریخ شایستگی لازم را ندارد.
    من کتاب حماسه زاگرس را خواندم ایشان در این کتاب به تاریخ شاهی اعتنا و توجهی نکرده است عمدتا اسناد و منابع مکتوب را به خدمت گرفته است و در ایامی که کتابهای بسیاری در باره بختیاری نوشته شده که فاقد ارزش میباشند این کتاب جایش خالی بود
    باید چذیرفت که نویسنده کتاب خوب تحلیل کرده و نقد فوق نقد صحیحی نیست

    خوب بود خانم داودی بجای کلی گویی مستند و با ارائه مدارک اثبات میکرد که کجا تحریف تاریخ شده است

  9. می گم این خانم در کدام رشته تخصص دارد در همه جا و همه علوم و همه مسایل اظهار نظر میکند.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.