باشگاه روزنامه نگاران مسجدسلیمان/ سریا داودی حموله: موسیقی بهترین سفیر در جهان است. آن چنان که برای شناساندن چهره ی فرهنگی اقوام به دنیا کافی می باشد. این هنر متعالی بر اساس ویژگی های اقلیمی، زبانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد. بیشترین پیوند را با زندگی دارد. حس های نوستالژیک را بیدار می کند. در سینه ی مردمانی جاری است که به جهان و هستی عشق می ورزند و حس های گمشده خویش را در آوا ـ نواهای آن جستجو می کنند.
اقلیم زاگرس از جغرافیای فرهنگی متنوعی برخوردار می باشد. سرشار از نغمه های شادی و ناشادی است. به واسطه ی همجواری و حضور پر رنگ فرهنگ های مختلف اقوام و طوایف، از تنوع و کثرت ملودی برخوردار است. به طوری که در هر ناحیه ای آوازی ویژه دارند که از محبوبیت بیشتری برخوردار می باشد.
در ریشه دار بودن شعر ـ موسیقی اقوام زاگرس هیچ شکی نیست. کارکردهای آن از تولد تا مرگ جریان دارد. آن چنان که با موسیقی می توان از رازهای هستی آگاهی یافت. موسیقی فولکوریک به عناصر و المانهای محیطی وابسته است و برگرفته از ابیات شفاهی می باشد. اصالت و قدمت آن حکایت از وجود ادبیات غنی دارد. اهمیت این نغمه ـ آواها در مضمون ابیات نهفته است. به واسطه ی مضمون های بسیار موسیقی از تنوع سبکی برخوردار است. است. این نغمه ـ آواهای هویت مند، وابسته به جغرافیای زیستی میباشد.
از تاثیر متقابل دو هنر شعر و موسیقی نباید غافل ماند. با توجه به مضامین ابیات فرم آوا و نوا در موسیقی نواحی متنوع است. گاهی در نامگذاری آوازهای مقامی موسیقی بر شعر متکی است،گاهی این فرم تقسیم بندی به نوع مضامین ابیات بستگی دارد. همزیست شعرـ موسیقی نوعی بازکاوی برای فرهنگ موسیقی فولکلوریک است. علاوه بر به محتوای ابیات، به شرایط جغرافیایی و نحوه ی زیست بوم پیوند ناگسستنی دارد. در این جهت شنونده از طریق ابیات شفاهی بیشتر مجذوب موسیقی می شود. وقتی شعر و موسیقی با هم پیوند می خورند متعالی ترین شکل هنر یعنی موسیقی متولد می شود.
موسیقی در طبیعت زاگرس، گاه ریتم و ضرب آهنگهایی شبیه به هم دارد، که برگرفته از طبیعت و محیط پیرامون است.آن چنان که بسیاری از ملودی هایی در بطن زندگی جریان دارند. موسیقی در وجود طبیعت به ودیعت نهاده شده است، تأثیر طبیعت در موسیقی اقلیمی از خصوصیات بارز آن به شمار می رود.موجودات و پدیده های طبیعت، سنگ و صخره، دشت و دمن،چشمه زارها و رودها،تاریخ و جغرافیا به واسطه ی آوا ـ نواها سازی و آوازی حیات دوباره می گیرند.
به طور معمول اقلیم های مجاور بر فرهنگ های همدیگر اثر می گذارند و بر آوا ـ نواهای هم تاثیر متقابل دارند. (۱) از دیرباز نوای همبستگی و آوای پیوستگی در تار و پود نغمه ـ آواها تنیده شده است. در این جهت برخی عناصر محیطی از مشخصات فرهنگی یک سان برخوردار هستند. بیشتر مقام های آوازی در گذشته های دور شکل گرفته و نشان از هزاران سال عبور تاریخی دارند.
به یقین خصوصیات مشترک محیطی سبب پیوند بین موسیقی اقلیمی و سنتی می شود. اکثر آواـ نواها از نظر فرم و ساختار با ردیف سنتی موسیقی ارتباط نزدیکی دارند. بازنوازی آوازهای مقامی در کنار موسیقی ملی همیشه مطرح بوده است، و در زمینه های تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قابل پژوهش هستند.
موسیقی اقلیمی پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی است.از بطن زندگی جدا نیست. از اساسی ترین پایگاه های شناخت تاریخ فرهنگی است. که از طریق آن می توان پی به روحیات و زندگی مردمان اقلیمی پی برد. اقلیم و جغرافیا به بر عناصر فرهنگی از جمله موسیقی بومی اثر می گذارد. این نوع موسیقی وامدار نسلهای پیشین است. ریشهی در المان و عناصر اقلیمی دارد. اصوات این نوع موسیقی شنونده آگاه و جان شیفته را به حس های نوستالژیک نزدیک می کند.
کشاورزان و دامداران نغمه ـ آواهای منحصر به خود را دارند. که به واسطه ی سازهای فولکلوریک ماندگار شده اند. نواختن این نواها بافت کهن آن ها را آشکار می کند. این آواهای شادی و ناشادی شناسنامه ی اقوام هستند. حوادث اجتماعی و طبیعت در تغییر روند آنها موثرند. از نظر فرم و ساختار، مضمون و محتوا جایگاه خاصی در موسیقی نواحی دارند. هم چنان که بین حماسه خوانی(تاریخ حماسی) و سوگ خوانی(غم ناله ) تفاوت هست. حماسه خوانی ناشی از یک واقعیت تاریخی است. حاوی مفهوم جامعهشناختی است که بر اثر اتفاقهای ناخوش آیند رخ داده است. مقام سوگینه خوانی به واسطهی باز نمایی حسهای نوستالژیک، آمال و آرزو، درد و غم ناشی از مرگ درگذشتگان است.
اغلب نغمه های آوازی حماسی در حوزه موسیقی نواحی، تحت شرایط تاریخی ظهور یافتهاند. مقام های آوازی حماسی شرح مبارزه،شجاعت و دلاوری است که بیشتر در دستگاه شور اجرا می شوند. آوازهای عاشقانه داینی، شلیل، بلال، و آوازهای مقامی صیادی و برزگری هر کدام آهنگ موسیقیایی مخصوص به خود را دارند. در دستگاه شور، همایون و در مایه های دشتی، افشاری و اصفهان، سه گاه و چهارگاه قابل اجرا می باشند. از میان هفت دستگاه موسیقی کلاسیک دستگاه شور مادر آوازهای مقامی است که بیشتر ملودی های اقلیمی در آن می گنجد. در این راستا دستگاه شور با موسیقی اقلیمی همخوانی دارد و نغمه و مقام هایش ریشه ی تاریخی، فرهنگی و مردم شناختی دارد و وحدت فرهنگی ایجاد می کند. (۲)
مردمان صریع لهجه زاگرس در سرزمین وسیعی از ایران پراکنده اند، که در عرصه موسیقی آوازی از غنی ترین مناطق موسیقی خیز به شمار می روند. در این راستا موسیقی نواحی از طریق آیین خنیاگران قابل پی گیری است. خلاقیت نوازندگان اقلیمی بر تصنیف های آوازی بازنمود بارزی دارد. آن چنان که خوانندگان خلاق نخستین گوشهها و مقامات موسیقی نواحی را از دم و بازدم نوازنده ها آموخته اند. از این رهگذر علی اکبر شکارچی (۳) و بهمن علاالدین(۴) به خنیاگران موسیقی و نوای سازهای اقلیمی اقبال بسیازی نشان دادند و بالاترین منزلت و جایگاه هنری و اجتماعی را کسب کرده اند. سبک های متنوعی از موسیقی آوازی را ارائه دادند و مقام آوازی را به حد اعلا اجرا کردند. حفظ و اشاعه فرهنگ موسیقی از دغدغه های همیشگی آنها بوده است. در شکلگیری و تکوین هویت موسیقی نواحی سهم بسزایی داشتند.آثار بدیعی خلق کرده اند. و با معرفی موسیقی هزاران ساله سندی بر غنای فرهنگی زاگرس افزودند.
آوا ـ نواهای اقلیم موسیقی خیز زاگرس قابلیت جهانی شدن را دارد. آن چنان که بارزترین وجوه موسیقی نواحی توسط هنرمندان این خطه به اعتلارسیده است. نوازندگان حرفه ای نظیر شاهمیرزا مرادی(۵)، علی اکبر مهدی پور،(۶)، نورالله مومن نژاد…از جمله پیشگامان موسیقی سازی فولکلوریک هستند.با ثبت هنر خویش، آیین خنیاگری را در اجراهای متنوع به جهان معرفی کردند. خنیاگران بی بدیلی که بر غنای فرهنگی اقلیم خویش افزوده اند و موسیقی سازی با نام آنها شناخته می شود.
اقلیم موسیقی خیز زاگرس هنرمندان برجسته ای در موسیقی آوازی دارد. خوانندگان برجستهای نظیر رضا سقایی،منوچهر قزلباش،غلام شاه قنبری، ایرج رحمانپور، فرج علیپور، حشمت اله رجب زاده … از جمله سردمداران موسیقی آوازی فولکلوریک هستند که در موسیقی نواحی بیشترین فعالیت را داشته اند. این روایتگران فرهنگ موسیقیایی از چهره های شاخص موسیقی نواحی معاصر محسوب می شوند. با اجراهای متنوع آوا ـ نواهای شادی و ناشادی، گوشه ای از تاریخ فرهنگی زاگرس را بازگو کرده اند و خلق آثار بیبدیل هنری بخشی از تاریخ موسیقی را رقم زده اند.
پی نوشت:
۱- «امتزاج فرهنگزاگرس علاوه بر دگرگونی های فرمی، حکایت از پراکندگی آوا ـ نواهای بسیار در این جغرافیا دارد.موسیقی گاه فصل جدیدی از ملودی ها بوجود میآورد، گاهی هم نغمه آهنگ ها روندی ناپایدار و گذرا به خود میگیرند. » موسیقی بختیاری،سریا داودی حموله، فصل هفتم.
۲- این شور چیست که همه آن را می نوازند؟ نوای ملت،آهنگ گذشتگان،نغمه طبیعی مردم ایران…»روح الله خالقی
۳- علی اکبر شکارچی با آلبوم «کوهسار» در سال۱۳۶۵ کاری ماندگار در موسیقی فولکلوریک رایه داد.
۴- بهمن علاءالدین (۱۳۸۵-۱۳۱۹) مشهور به مسعود بختیاری است که ظهورش در بازخوانی ادبیات فولکوریک یک انقلاب هنری محسوب میشود.
۵-محمد مُرادی معروف به شاهمیرزا مُرادی(۱۳۷۶-۱۳۰۷) از چهرههای بین المللی سرنانواز که در سال ۱۳۷۰با شرکت در جشنواره موسیقی فرانسه، مقام اول سازهای بادی جهان را کسب کرد و لقب « مروارید اقیانوس»گرفت و توانست موسیقی قوم لر را به جهانیان معرفی کند.
علیاکبر مهدیپور (۱۳۸۸ ـ۱۳۱۴ ) از نوازندگان حرفهای کرنا و سرنا است. وی اجرای موسیقی بومی در کشورهایی هم چون آلمان، کانادا، فرانسه، قرقیزستان، ترکمنستان، مغولستان، ژاپن، هنگ گنگ، ترکیه، کویت، دبی… را در کارنامه دارد.
منابع و ماخذ:
حجاریان، محسن، مقدمهای بر موسیقی شناسی قومی، نشر کتابسرای نیک، چاپ اول ۱۳۸۷٫
داودی حموله، سریا، موسیقی بختیاری، انتشارات افراز، چاپ اول ۱۳۹۷٫
درویشی، محمد رضا، مقدمهای بر شناخت موسیقی نواحی ایران، نشر حوزه هنری، چاپ اول۱۳۷۳٫