• امروز : جمعه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 20 September - 2024
کل اخبار 12166اخبار امروز : 1
3

آیا می توان همه شهر را شریک غم خود دانست ؟

  • کد خبر : 3990
  • ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۰

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ اسفندیار صالحی پور:  بی شک هر عزیزی که از ما فوت می کند ضایعه اسف باری هست که خسارات روحی زیادی بر پیکره ي خانواده و دوستان وارد می کند. این واقعیت که خانواده ای در مقابل فوت عزیزشان سعی در اطلاع رسانی این حادثه ناگوار برای برگزار کردن هر چه […]

باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان/ اسفندیار صالحی پور:  بی شک هر عزیزی که از ما فوت می کند ضایعه اسف باری هست که خسارات روحی زیادی بر پیکره ي خانواده و دوستان وارد می کند. این واقعیت که خانواده ای در مقابل فوت عزیزشان سعی در اطلاع رسانی این حادثه ناگوار برای برگزار کردن هر چه با شکوه تر و در خورشأن مراسم ختم عزیز تازه سفر کرده شان تلاش می کنند جای تقدیر و امتنان از جانب سایرین دارد که برگرفته از آداب و رسوم با اصالت قوم مان هست.

اما آیا می توان تمام شهر را شریک غم خود دانست؟ خوب به طور حتم هر انسان منطقی باور دارد که متأثر شدن از فوت هر شخص فقط به دوستان و اطرافیان او محدود می شود به جزء مواردی که فرد متوفی شخصیت ملی، هنری … یا این که نوع فوت در پی حادثه ناگواری باشد که عموم مردم از این واقعه اندوهناک می شوند.

یک سؤال در اینجا به وجود می آید که چرا کسی تمایل به اطلاع رسانی عمومی برای تاریخ برگزاری مراسم ازدواجش را ندارد.؟ بدیهی ست که تصور خبر ازدواج یک زوج جوان را هر روز بشنویم امید در زندگی ما خیلی بیشتر می شود تا این که خبر دردناک فوت همشهریان خود را آن هم با تصویر مرحوم که مخصوصاً جوان باشد آه از نهاد هر شهروندی بلند می کند و البته هر شروعی پایانی دارد و نارحت شدن از این اتفاق صرفاً به خاطر در کنارمان نبودن عزیزمان هست زیرا که بر اساس آموزه های دینی ما زندگی ابدی در جهان آخرت هست و همه در این دنیا مسافر و فانی هستیم و علت نارحتی ما از فقدان مرحوم مان می باشد که دیگر در کنارمان نيست و در واقعه برای خودمان ماتم می گیریم زیرا که از نبود او در هم نشینی با خود رنج خواهیم برد تا عجل به سراغمان بیاید.

آری تصور خبر ازدواج زوج جوان! چرا من و شما با رفتارمان سعی و تلاشی برای شاداب کردن و نشاط دادن به همشهریان و دوستانمان از خودمان بروز نمی دهیم. همین چند روز پیش بود بعد از این که یکی از همکارانم به مرخصی چند روزه رفته بود من تازه از زبان اقوامش شنیده بودم که به لطف خداوند صاحب فرزند شده و درست سال گذشته که مادر بزرگش بیمار بود از تاریخ بستری شدنش در بیمارستان تا مراسم خاکسپاری و سومین روز چطور و کجا برگزار شد را مثل یک سریال برای من و همکارانم صبح به صبح تعریف می کرد.

خوب این شروع ماجرا بود و حالا با مطرح کردن این سه سؤال از شما نقش شهروندی خودمان را در ایجاد فضای با نشاط برای هم دیگر محک می زنیم.

چقدر می توانیم دوستان و بستگانمان را در نصب نکردن اطلاعیه مراسم عزای خودمان در معابر عمومی، میادین شهر و خیابان های اصلی سفارش کنیم؟

آیا سهم مردم شهری با جمعیت قریب یکصد هزار نفر هر روز نظاره کردن خبر فوت همشهریان خود می باشد در حالی که می توان برای فوت شخصی برای بازماندگانش قوت قلب باشد تا نادی غم ؟

چرا برای دادن خبرهای خوب به همدیگر عجله ای نداریم؟

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=3990

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 10در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 10
  1. درود بر شما و این سایت بیاییم در این مورد بیشتر تبلیغ کنیم و آنرا به یک بحث عمومی تندیل کنیم تا همه متوجه شوند که این فضای غم و اندوه چه خسارات جبران ناپذیری برای روحیه جامعه و مردم دارد آفرین

  2. بسیار به نکته ظریفی اشاره نمودید عالی بود

  3. من شغلم راننده تاکسی هست و هر روز صبح بنرهای فاتحه خونی رو می بینم بعضی اوقات تا شب چند تا دیگه هم کنارشون اضافه میشه هیچوقت هم احساس نکردم برم تو مراسمشون آخه نمی شناختمشون و برام سوال بود این چند سال اخیر چرا برای مراسم ختم یه نفر باید کل شهر خبر دار بشه در صورتی که فقط بستگان مرحوم میتونن احساس همدردی کنن!! پس چرا این همه خرج الکی واسه مراسم ختم اون بنده های خدا

  4. آقای نویسنده بالاغیرتاً اگه خودت وابستگانت فوت کنه چطوری اطلاع رسانی می کنی ؟میخام بدونم وجدانی بگو .

  5. آقا ایی چشم و هم چشمی مردمه بیچاره کرد خدا نکنه یکی یه کاری بکنه بیشتر هم در تقلید در کارهای لیش استعداد داریم الحمدلا بقول ایی آقای راننده تاکسی وقتی یکی رحمت خدا بره همه فامیلاش افهمن دیه ایی بنرا و چپ و راست آکهی زیدن به در و دیوار چه معنی داره فقط برا خودنماییه

  6. با سلام؛
    سپاس از آقای اسفندیار صالحی پور عزیز و گرامی…
    متاسفانه فرهنگ کج و نادرستی دربین ما مردم مسجدسلیمان در خصوص گرامیداشت مردگان رواج پیدا کرده که فکر می کنیم با بوق و کرنا و راه انداختن کاروان می توانیم عمق فاجعه فقدان عزیز از دست رفته رو بیشتر نمایان کنیم تا بلکه دیگران و به قول این مقاله همه شهر را شریک غم خود کنیم…
    بنظر این بنده ی حقیر بالغ بر 97 درصد این شلوغ بازی ها تظاهریست و بطوریکه بانیان این اعمال(بجز خانواده متوفی) کمتر از نیم روز بعد از خاکسپاری یادی هم از فوت شده نمی کنن و این بسیار غمانگیزه…
    من اعتقاد دارم، شخصی که مرده دیگه مرده به خاک بر خواهد گشت، پس بجای این مسائل بیاییم برای شادی روح اون در محیطی آرام دعا کنیم و هزینه های گزافی رو که صرف می کنیم تا این غم کاذب رو به دیگران القاء کنیم و هرگز هم موفق نخواهیم شد، بیاییم صرف اهدای زندگی به دیگران با نام آن عزیز از دست رفته بکنیم…
    من بشدت اعتقاد دارم برگزاری مراسمات متعدد و انداختن سفره های رنگین هیچ، هیچ ، هیچ تاثیری براي مرده ندارند و فقط برای فخر فروشی و بعضا از سر ناچاری بازماندهاست…
    من شخصا گاهی اوقات بهت زده به این صحنه سازیها از روی اجبار (خیابان، ترافیک و…) نگاه می کنم و به تلخی به آنها می خندم و از اینکه نمیتونم کاری بکنم بشدت منقلب میشم، بهمین خاطر من حاضرم با خوشروئی با اشخاصی که(از جمله نویسنده مقاله) مایلند، کمپینی(علمی و عملی) جهت کاهش این مشکل راه بیاندازیم تا بلکه از این گرفتاری عمیق به شکل محترمانه ایی نجات پیدا کنیم… 
    سپاس

  7. درود به شرف حاج اسفندیار

  8. با نظر نویسنده موافق هستم

  9. آقا احمد!
    از طریق نامه و تلفن اطلاع رسانی باید کرد. نه نصب بنر و پلاکارد در سطح شهر.
    برخی طوایف جدیدا” فقط از طریق تلفن اطلاع رسانی می کنند
    که با توجه به هزینه ی زیاد چاپ و توزیع نامه مراسم، کار بسیار خوبی هم هست.
    شما هم به بزرگان طایفه تان یاد بدهید ! .

  10. سلام گرم وصمیمانه خودرا به آقای اسفندیار صالحپور جوان خوب وپرتلاش میرسانم-تنها اشتغال ودرامدزایی مسجدسلیمان همین مرده هاست درست است که ناراحت میشیم ولی باورکن چقدرآدم فقیرغذا میخورند بروداخل بحث اقتصادیش ازتشییع وتدفین وسوم وهفتم تاچهلم وسال ازاجاره محل ومداح وقاری وسنج ودمازن بگیر تاگل فروش وآمبولانس استیجاری وکفن ودفن وپول شهرداری برای قبر وچاپخانه وجدیدا پیامک وحمل ونقل وارتباطات وچه وصلحتهایی که داخل همین عزاداریها که انجام نمیشود باورکن برای ایجاد وجواز زمین برای ایجاد یک مرغداری درخواست کردم باعنایت که فوق لیسانس کشاورزی درهمین رشته مهندسی کشاورزی گرایش علوم دامی مدیریت تولید وپرورش وتکنولوزی طیور 6سال درس خواندم چه شبهای که داخل جاده دزفول وگرمسار ویزد نرفتم تا فارغ التحصیل شدم زمین گیرم نیومد-ولی برای قبر متقاضی شدم سریعا گیرم اومد-من هم اول مثل جنابعالی بودم میگفتم چرا اینطوری میکنند درب بیمارستان 22بهمن چرا ناله میکنند بعد عادت کردم وخودرا همرنگ جماعت کردم وقتی که آنها ناله میکنند من ازدرون میخندم زیرا عادتها راباید همین مردم عوض کنند بنظرمن آدم باید بخندد- راستی چند روزپیش فاتحه خونی یکی ازفامیلها رفتیم صدمییلیون هزینه کرد -میرزا گفت قدرمن رازمانی خواهید فهمید که خواهم مرد —-خداوند همه رفتگان رابیامرزد بالاخص خودمن را یک فاتحه برامن بفرست چون من فقط دنبال علم ودانش هستم تاآخرعمرم وتفریح میکنم -والسلام.موفق باشید.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.