کاش می شد غیرتی اجاره کرد
کاش میشد غیرتی اجاره کرد !
قرارداد های ننگین نفت را
ورق ورق
خط زد
پاره کرد
کاش میشد
درد دل کُنار را
دانه دانه چید – چاره کرد
کاش میشد
سوار بر قالیچه ی سلیمان
ام آی اس آن روزگار را
نظاره کرد
کاش میشد
مانند آن شبهای تابستان
روی تخت های سیمی دراز شد
نگاه به آسمان پر ستاره کرد
یادت هست ؟
کوچ زیبایی داشتیم
ناگهان – نفت آمد و ما را
زندانِ در اَداره کرد
یادت هست ؟
شهرمان زیباترین قشقلاق ایل بود
نکبت نفت
آنرا زشت و بی قواره کرد
اگر روزی روم بر مزار ویلیام ِ ناکِس دارسی
بجای حمد و سوره
باید کفن اش را تکه پاره کرد
کاش می شد
به مسجدسلیمان نقب زد و
از چاه نمره یک
با گله و رمه
فورانی دوباره کرد
ناگهان – نفت آمد و ما را
زندانِ در اَداره کرد
بسياز زيبا بود و دلنشين. درود بر جناب يوسفي نژاد عزيز.
با سلام خدمت تمام همشهریان عزیزم
ضمن تقدیرو تشکر از هنرمند عزیز جناب آقای یوسفی نژاد
اشتباه ما مسجدسلیمانی این است که همیشه در باره گذشته صحبت میکنیم ما بجای اینکه بیاییم شعرهای که درمورد عدم پیشرفت توسعه شهری سخن میگوید شعری بسازیم که بتواندیشرفت و امیدواری را در دل مردم و جوانان این شهر شکوفا کند بهتر نیست
بهتر نیست که از آینده سخن بگوئیم
بهتر نیست از توانایی ها شهرمان در تمام عرصه های صنعتی در خبرگزاری ها سطح کلان سخن بگوئیم
بهتر نیست از معادن سنگ شهرمان سخن بگوئیم
بهتر نیست از جوانان متخصص و تحصیل کرده با ظرفیبتهای بالا سخن بگوئیم
بخدا با نشست و قصه خوردن و فکر کردن به نفت که چه بلایی سر ما آورد بهتر که نمی شویم تازه وضعیت شهرمان از این که هست بدتر می شود
خطاب به تمام شاعران و هنرمندان عزیز عرض می کنم که بیاییم مسجدسلیمان دیگر به ایران اسلامی بشناسیم
خیلی زیبا
در مورد ام آی اس بیشتر شعر بگید.. خیلی حرف نگفته هست…
جناب امیرعلی عزیز
قطعاً با “نشستن” و “غصه خوردن” مشکلی حل نمیشود.
اما پرداختن به گذشتۀ روشن، موءید دچارشدن به روزمرگی و درجازدن و پسرفت است که در حال حاضر بدون شک گریبان شهرمان را گرفته است. اینگونه پرداختها نیز به نوبه خود یک تلنگر جهت “هشدار” باهدف “پیشرفت” است.
امید که جوانان تحصیلکرده ای همچون حضرتعالی نیز دست به قلم برده و از راههای رسیدن به آینده روشن برای این شهر به رشته تحریر درآورند.
نوشته وزین جناب یوسفی نژاد نیز جای تحسین و تقدیر دارد.
امیر علی عزیز حق با شماست باید علی رغم همه ی محرومیت ها امیدوار بود و مسئولین را برای رفع غبار غم و فقر از چهره شهر ترغیب و تحت فشار قرار داد اما فکر میکنم منظور شاعر همین سخنان شما باشد اما در قالب شعر ، شاعر که نمیتواند از بهره برداری معدن سنگ بگوید این کار را باید مسئولین شهر و شورای شهر و افراد متخصص در این زمینه بگویند شاعر مشکلات را بیان میکند احتمالا منظور شاعر از پاره کردن قراردادهای ننگین نفت همان قراردادهایی ست که در ابتدای پیدایش شهر میان برخی خانهای بختیاری و دولت انگلیس بسته شد اما پاره کردن آن قراردادها که دردهای فعلی مسجدسلیمان را درمان نمیکند پس منظور او میتواند قراردادهایی است که از گذشته باقیمانده و هنوز جاری است هم باشد ویا در آینده احیانا نوشته خواهد شد، شاید منظور همین سهم دو در هزار نفت باشد که الان اجرا میشود و نا عادلانه است چون با این فقر و محرومیتی که در مسجدسلیمان هست نماینده شهر در مجلس و امام جمعه و شورای شهر و سایرین باید تلاش کنند که به وزارت نفت و دولت تفهیم کنند که تا زمان رفع محرومیت از شهر و رفع فقر و فلاکت در شهر، همه درآمد نفت و پتروشیمی مسجدسلیمان برای رفع گرفتاریها هزینه شهر شود و و قتی به شرایط مطلوب رسیدیم فورمول دیگری تعریف کنند دکتر جلیلی که نماینده تمام مردم شهر است و الحمدوالله در مجلس هم دارای جایگاه خوبی است باید تلاش کند لذا اجازه بده این شاعران هم درد دل کنند
این شعر خیلی ایراد داشت متاسفانه انتظار من از ایشان چیز دیگه بود ..