باشگاه رو زنامه نگاران مسجدسليمان- بیستم دی ماه دومین ساگرد ویرانی فرهنگسرای بهمن علائدین توسط شهرداری اهواز است. در پی تخریب این فرهنگسرا، وزیر وقت ارشاد و رییس جمهور وقت هر دو از نمایندگان خوزستان تذکر كتبي و اخطار گرفتند. منصور كتانباف شهردار اهواز و جعفر حجازي استاندار خوزستان هر یک گناه تخریب را به گردن دیگری انداخت و هر دوی آنها وعده ی بازسازی مجدد را دادند. فرهنگسرای علادين مصوب رسمی سفر هیات دولت به استان بود و در مراسم کلنگزنی آن نمایندگان رسمی دولت و شورای اسلامی شهر اهواز حضور داشتند، متولی احداث آن اداره ارشاد استان و زمین متعلق به دولت بود و هیچ نقطه تاریک یا مبهمی در کارنامه احداث این بنا وجود نداشت.
با اين وجود، فرهنگسرای بهمن علاءالدین اهواز در اقدامی شبانه تخریب شد و بازتاب تخریب آن مهمترین خبر روز کشور شد و تا دو ماه بازتابهای آن در رسانه های کشور ادامه داشت. در تخریب آن دلهای بسیاری شکست و احساس ناخوشایندی در جامعه فراگیر شد. هرکس انگشت اتهام را به سمت کسی نشانه می رفت. واقعیت آن است که هیچ یک از ائمه جماعات و یا مراکز فرهنگی و نظارتی رسمی در تخریب آن دخیل نبودند. اداره ی کل ارشاد خوزستان از این تخریب به مقامات قضایی شکایت کرد. مسئولین وقت فرهنگی شهرداری و رسانه ای آن مورد بازخواست افکار عمومی قرار گرفتند. بهمن علائدین تنها یک معلم بود و در شهر اهواز تا پایان بازنشستگی به تدریس مشغول بود و در کنار آن به کارهای هنری اشتغال داشت؛ نه علاقه مند به سیاست و نه شهرتی سوء داشت. صدای علائدین که خواننده ی داستانهای فولکلور و موسیقی بختیاری بود، در تضاد و تنش با هیچ قومی قرار نداشت و مبلغ فرهنگ غرب نبود. هنرمندان خوزستان و همه اقوام خوزستان از این اقدام ضد فرهنگی اظهار تاسف و تبری کردند!
فرهنگسرای تخریب شده هیچگاه دیگر قد علم نکرد؛ دو سال از شبی که میلیونها تومان بودجه فرهنگی کشور در زیر تلی از خاک مدفون شد می گذرد. هیچکس مسئولیت تخریب آن را به عهده نمی گیرد، اما مسببان و مجریان آن بدون بازخواست هنوز در مسند و منصب اند. برخی اعتقاد دارند تخریب کنندگان فرهنگسرای علائدین تنها از امیال شخصی خود فرمان می گرفتند، برخی اعتقاد دارند عداوت با فرهنگسرای علائدین به این دلیل بود که چون شورای سوم از بانیان احداث فرهنگسرا بود، رقبای سیاسی اعضای سابق شورا در تلاش بودند تا همه آثار آنها را به هر طریق شده است از بین ببرند و عده اي معتقدند روحيه قومگرايي شديد شهردار كه با چاشني نظامي گري و فرهنگ ستيزي و قانون گريزي رايج در دولت محمود احمدي نژاد در هم آميخته بود، موجب تخريب آن بوده است.
دلیل هرچه باشد فرهنگسرای بهمن علائدین بر اثر بی تدبیری یا کینه توزی عده ای تخریب شده است. سعه صدر و نجابت دوستدارن بهمن در خویشتنداری و صبر بر این واقعه ستودنی است. اما این سعه صدر نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد. امکان بازسازی فرهنگسراي بهمن علاءالدين و امکان تحبیب و تأليف قلوب و امکان بازگرداندن «تدبیر و اميد» وجود دارد.
در آستانه سفر دكتر حسن روحاني رییس جمهور جديد به استان خوزستان و در دومین سالگرد تخریب فرهنگسرایی که به نام معلم شهرمان نامگذاری شده بود، افكارعمومي خواستار وحدت، همدلی، احترام متقابل اقوام و خواستار بازسازی فرهنگسرای بهمن است.
منبع/ ايبنانيوز
یادم است در جائی می خواندم که یک روز اشرف افغان سردار سپاه خودرا برای بنام مگس خان مغول برای نابودی شیراز
و با خاک یکسان کردن قبر حافظ از اصفهان که آن موقع پایتخت آنها بود روانه کرد درراه یک چوپان با گله اش راه را بر مگس خان بست البته نمی دانست که کیست
چوپان گفت که کجا می روی گفت شیراز
گفت برای چه
مگس خان گفت برای نابودی شیراز و ویران کردن قبر حافظ
چوپان گفت می دانی که حافظ زنده است
مگس خان گفت که حافظ دویست سال پیش مرده
چوپان گفت تفائلی بزن تا حافظ جوابت را بدهد
مگس خان چون نمی دانست که تفائل چیست گفت خودت بزن
چوپان کتاب حافظ را بی درنگ باز کرد واین شعر آمد که
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولان گه توست ارض خود می بری و زحمت ما میداری
که تو فقط یک مگس هستی واینجا سرزمین سیمرغ است آبروی خودت را می بری وزحمتی برای راندنت برای ماست
مگس خان سپاهش را بر گرداند وبه اشرف گفت تو نمی توانی با چند خشت وگل خراب کردن یاد عزیز ایرانیها رااز یاد ببری و به افغانستان رفت
نتیجه اینکه مرحوم بهمن علاالدین در قلب همه کسانی است که بدنبال شادی وغم حساب شده اند بنا براین اگر هنر دارند اورا ازقلب ها بیرون کنند که بعید است