• امروز : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
کل اخبار 12387اخبار امروز : 1
11

به بهانه روز معلم
زنده یاد علی محمد بهرامی بزرگی که عشق را با نان قسمت نکرد

  • کد خبر : 54637
  • ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۹
<span style='font-family:Tahoma, Geneva, sans-serif;font-stretch:normal;font-size:9px;color:#666666' title=''>به بهانه روز معلم</span><br><span style='font-family:ST;font-size:14px' title=''>زنده یاد علی محمد بهرامی بزرگی که عشق را با نان قسمت نکرد</span>

رویش زاگرس/سعید مرادی:  معلم، “لباسی را خدا بر قامت تو پسندید که شبیه ترین تار و پودها به ردای رسالت بود. با سینه ای که رازدار علم و اشارت، با صبری از جنس صبر رسولان و با شمشیری به نام قلم، رهسپار کارزار خویش شدی و تو را «معلم» نامیدند… پای مکتب تو طفل گریز […]

رویش زاگرس/سعید مرادی:  معلم، “لباسی را خدا بر قامت تو پسندید که شبیه ترین تار و پودها به ردای رسالت بود. با سینه ای که رازدار علم و اشارت، با صبری از جنس صبر رسولان و با شمشیری به نام قلم، رهسپار کارزار خویش شدی و تو را «معلم» نامیدند… پای مکتب تو طفل گریز پای بی قرار، در سایه سار دانسته های مهربان تو، آرام و قرار می گیرد و چارچوب بایدها و نبایدهای ناگزیر دانش می نشیند و می آموزد..” یاد می کنیم از معلمان شهرم که دیگر در مبان ما نیستند از زنده یادان اساتید بهمن مطلق، شعبان پور حبیبی، غلامعباس خدری،  علی دشتگلی، حسین دیناروند، محمد زمان مهمدی، اسکندر مرادی، محمدصالح منصورنیا، لقمی اسدی، بهرام بخشنده، محمد عالیپور، کاووس قلی گله، و…. همه کسانی که شمع وجودشان دیگر پرتو بخش محفل ما نیست اما یاد و خاطره اشان همواره در دل ها زنده و جاودان خواهد ماند. روز معلم بر همه معلمان سرزمینم مبارک باد… به همین بهانه نگاهی کوتاه به زندگی نویسنده، شاعر و محقق مسجدسلیمانی استاد علی محمد بهرامی خواهیم داشت…

استاد زنده یاد علی محمد بهرامی، زاده محله ی حسین قصاب واقع در منطقه بازار چشمه علی مسجدسلیمان بود… محله ای که زادگاه بزرگی چون منوچهر شفیانی، نویسنده، داستان نویس و از روزنامه نگاران آزاد اندیش و آزادی خواه دهه ۴۰ شمسی و همچنین مدتی محل زندگی بهرام حیدری که از نویسندگان مطرح نوگرای دهه‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ و از معدود نویسندگان آوانگارد در زمینهٔ ادبیات روستایی–اقلیمی ایران به حساب می آمد…

علی محمد بهرامی متولد اول فروردین سال ۱۳۴۰، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان سینا به پایان رساند. وی در سال ۱۳۵۹ دیپلم دانشسرای مقدماتی را کسب و در همان سال به اسخدام آزمایشی اداره آموزش و پرورش درآمد.

استاد بهرامی در سال ۱۳۶۰ موفق به اخذ دیپلم فرهنگ و ادب و از همان سال سرودن شعر را نیز آغاز و در سال ۱۳۶۱ به اسخدام رسمی آموزش و پرورش درآمد. زنده یاد بهرامی در سال ۱۳۶۲ ازدواج و یک سال بعد در سن ۲۳ سالگی در رشته ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته و همزمان در آموزشگاههای تهران مشغول به تدریس شد. وی در سال ۱۳۶۷ مدرک کارشناسی خود را کسب و یک سال بعد به زادگاه خود مسجدسلیمان بازگشت.

زنده یاد استاد بهرامی در سال ۱۳۶۹شروع به نگارش کتاب شعر و عرفان در سرزمین بختیاری نمود. در سال ۷۵ به همراه تعدادی از دوستان شاعرش انجمن شعر فرهنگ را تأسیس و در سال ۱۳۷۶ با پایان تحصیلات خود در رشته کارشناسی ارشد ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد مسجدسلیمان مشغول به تدریس شد. پژوهشی بر زبان فارسی در بختیاری، پژوهشی بر منظومه درخت آسوریک، تحقیق بر لهجه و گویش و زبان در بختیاری از دیگر آثار زنده یاد بهرامی ست که به چاپ نرسید…

وی بیست و پنجم مهرماه سال ۸۲ در راه بازگشت از کلاس درس در منطقه ۵ بنگله به دلیل تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد. یاد و خاطره اش گرامی باد…

در برگ ریزان غم انگیز پاییز و در میان ناباوری و حیرت، دست یغماگر فلک عزیزی را از نسل ادب و نجابت به غارت برد. او خورشید هر نهال بود، شوکتی که در تواضع هبوط کرده بود دریغا ! شب او را برد، خنده ها را برد و امید در چشمان مُرد. عشق را با نان قسمت نکرد. بزرگ بود و برای توانستن، دانایی را سفارش می نمود. از نامه های ناگشوده ی پاییز یکی حامل مرگ کسی بود که مثل هیچ کس نبود…

مثل این بود که همه ی بهار را با خود داشت، با صدای شفاف ترین رودهای جاری، چشمه های آب شیرین کوهرنگ، مثل باد بود، از رفتن و حرکت، نهراسیدن و در هیچ غالبی نگنجیدن، مثل باد بود اما نه بادی تند، که نسیم خوش صبحگاهان بود وقتی که آدمی بوی عطر گل های کوهی را با تمامی وجود به درون می کشد، و علی محمد همین بود…

سال ها، بسیار خواهند آمد و خواهند رفت، آفتاب گرم تیر و مرداد باز هم بر دامنه کوههای مشرف بر مسجدسلیمان خواهد تابید. آسمان محله ی حسین قصاب چشمه علی، چهاربیشه، باز هم در ستاره باران شب های بهاری خواهد درخشید. باران های بسیاری در بی بی بیان و نمره یک بوی خاک خیس را در شهر خواهند پراکند و عابرانی که از جاده کنار نفتک عبور می کنند به یاد خواهند آورد که چه گوهرهایی در این خاک آرمیده اند و به یاد خواهند آورد که مرگ پایان راه نیست… فراموش نمی کنم در تشییع جنازه استاد اشک بود و آه و همه شعری از او را زمزمه می کردند:

رویش گیاه

در خاک سرخ رنگ مزار تو

سرشارم می کند از امید، از نشاط

به این باورم

زیر این همه خاک

جوانه ات پیام آور بهار خواهد بود

خدایش بیامرزد، روزی که زاده شد، روزی که عاشقانه زیست و روزی که به دیار باقی شتافت و باز در محشر کبری که همه خلایق به پا خواهد خاست…

.او که می گفت:

مادرم پنجره را دوست نداشت

با وجودی که بهار

از همین پنجره می آمد و مهمان دل ما می شد

با وجودی که همین پنجره بود

که به ما مژده بازآمدن چلچله ها را می داد

مادرم پنجره را دوست نداشت

مادرم میترسید

که لحاف

نیمشب از روی خواهر کوچک من پس برود

یا که وقتی باران می بارد

گوشه قالی ما تر بشود

هر زمستان سرما

روی پیشانی مادر خطی از غم می کاشت

پنجره شیشه نداشت

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=54637

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 1
  1. درود و بامدادان خوش روز معلم بر همه آموزگاران زحمتکش و علم آموز فرخنده گوی هستم. بسی سپاس از مهرآفرینیتان جناب آقای استاد سعید مرادی و باید گفت تنها روزنامه نگاری را در حال حاضر من دیدم که از یکی از بهترینهای آموزگاران ما به نیکی یادی نموده اند. آری واقعاً زنده یاد علیمحمد بهرامی از نیک اندیشان آموزگاران ما بود که کمتر کسی به اندیشه ایشان در طول این سالها پرداخته بود و به حق استاد سعید مرادی یادی از این بزرگ شایستگان به نیکی یاد نمودند با ذکر افکار و اندیشه خاصشان درود بر استاد مرادی و فراخ اندیشیشان در این راستا آری نیک اندیشان بزرگوار ما باید اینگونه واقع بین باشیم در شهرستان اولینهای ما علیمحمد ها کم نیستند هر دوره ای در چنین روزهایی یادی از این شایستگان کردن بهترین خجسته گویی هاست.و نیز یادی هم از اعیادی حقیقی کنیم که مصادف با چنین روزهاییست باید پذیرفت عید واقعی سیاره ما عیدی است که طبیعت و یا خدا هم در جشن آن شراکت دارد و آنهم نوروز است که سیاره ما پوشش رنگین را به تن میکند و روزهای شادی و هلهله و عشقورزی همه جانواران و شکوفایی گیاهان است ما افتخار میکنیم که جشن ما همپای جشن طبیعت و یا خداست و ما ایرانیها افتخار میکنم که به نور و روشنایی خدا و طبیعت از نظر حقیقی و علمی نزدیکترینیم و نیز روزی عید ماست که خواهان صلح پایدار و تدبیر و اندیشه عقلانی و علمی میهن باشیم و نیز توانسته باشیم پا برهنگان و فقر و تهیدستی را به صفر برسانیم و هرکس را به اندازه توانمندی اندیشه و سلیقه اش احترام بگذاریم و نیز مروج عشق و محبت و بازگوی حقایق زندگی و نیز روشنگری به آیندگان ودیگرانمان باشیم و یکی از شایسته ترین عیدها و روزها روز کارگر و روز معلم که برابر است با دو روز متوالی یازدهم و دوازدهم اردیبهشت میباشد . و به حق در چنین روزهایی یادی از شایستگان این اقشار بکنیم بهترین فرخندگی ماست یادی از معلمان دوازده اردیبهشت دهه چهل که برای رسیدن اهداف خود مبارزه کردند کشته و زندانی دادند و به اهدافشان رسیدند و سالهای دراز مبارزه جهانی کارگران سراسر جهان پس چنین روزها و عیدها را شایسته خجستگی و فرخندگی و فرهمندی میدانیم و چنین روزها و عیدها را به شما هم فرخنده گوی هستم پایدار و سایه دار مانید و سربلند

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.