رویش زاگرس/ مهری کاشانی زاده: جامعهپذیری در حقیقت نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در آن، فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا میگیرد، آن را درونی و با شخصیت خود یگانه میکند (سلیمی و داوری، ۱۳۸۵: ۱۴۴) و بعد از خانواده، گروه همسالان دومین عامل جامعهپذیری است. (ستوده، ۱۳۸۵).
هرچند والدین عامل عمده اجتماعیشدن در سنین پایین هستند و این نفوذ در نوجوانی نیز ادامه دارد، دوستان صمیمی، زمینه دیگری برای اجتماعیشدن در دوران نوجوانی به شمار میروند. به یقین کودکان همزمان با فراگیری خواندن و نوشتن در دوره اول ابتدایی، باید الفبای ایجاد رابطه دوستانه را هم در تعامل با دیگران بیاموزند. حال، این کودکان همه این سه سال طلایی را فقط در خانه و با مادر و پدر و در نهایت یک خواهر یا برادر بزرگتر یا کوچکتر طی کردهاند.
شروع سال تحصیلی به روال مجازی برای بسیاری از مادران همچنان مشکلات و سختیهای یک سال و نیم گذشته را به دنبال دارد. با این حال، ضمن ناچاری از ادامه این شیوه تحصیلی، پیشگیری از بیماری جسمی کودکان و نوجوانان نباید عاملی برای غفلت از کاستیهای احتمالی تربیتی و اخلاقی این نسل شود. از آنجا که بچهها در این دوره زندگی خود بیشترین آموزش پذیری را دارند، کوتاهی در این زمینه میتواند به بروز آسیبهای فردی و اجتماعی بسیاری در آینده آنها منجر شود. نبود توجه به همه ابعاد وجودی کودکان و نوجوانان در دوران فراگیری، نه تنها برای خودشان ضربه زننده است که در آینده، همگان از این آسیبها رنج خواهند برد.
آنجا که پیوند نوجوانان با والدینشان بهتدریج ضعیفتر میشود، همسالان در رشد روانی آنان نقش حساسی مییابند. همسالان امکاناتی برای یادگیری مهارتهای اجتماعی، کنترل رفتار و در میان گذاشتن مشکلات و احساسات مشابه فراهم میکنند. پذیرفتهشدن از سوی همسالان و داشتن چند دوست نزدیک در زندگی نوجوان بسیار اهمیت دارد که البته توان ارتباط برقرار کردن با همسالان به طور مسالمت آمیز و بر پایه جامعهپذیری از دوران ابتدایی و مدارس شکل میگیرد.
روابط ضعیف با همسالان در دوران کودکی و نوجوانی، ناسازگاریهای عاطفی دوران بزرگسالی، بزهکاری، اختلالات در سازگاری جنسی و سایر رفتارهای ناسازگارانه را منجر میشود (هاشمیان، ۱۳۹۲).
یگانگی اجتماعی، شرط بقای هر جامعه است. ازاینرو هر جامعه میکوشد با جامعهپذیری، اعضای خود را با هنجارها و ارزشهای اجتماعی آشنا کند و به آنها مطالبی بیاموزد تا بتوانند متناسب با هنجارهای جامعه خود زندگی کنند. اگر فرایند اجتماعیشدن ناموفق باشد و هنجارهای جامعه را ملکه ذهن افراد نکند، افرادی در جامعه پرورش مییابند که بهعلت درونینشدن هنجارها، از تخلف و قانونشکنی احساس پشیمانی و شرمساری نمیکنند و تنها نیروی درونی بازدارنده آنها از انحرافات اجتماعی از بین میرود (چلبی، ۱۳۸۹).
از این رو، با توجه به زمان ازدست رفته آموزش جامعهپذیری کودکان و نوجوانان در دوران همهگیری کرونا، پرداختن جدی به این مهم از سوی کارشناسان و مسئولان و دادن راهکارهای مناسب به خانوادهها بهویژه مادران برای پیشگیری از تخریب روانی و شخصیتیج فرزندانشان لازم و جدی به نظر میرسد.