رویش زاگرس/محمدرضا مکوندی: بختیاری ها در طول تاریخ در میهن پرستی و بیگانه ستیزی سرآمد بودند. در هر مقطع تاریخ که کشور با هجوم بیگانگان مواجه بوده این قوم پرافتخار که بیش از ۷۵۰۰سال سابقه مستند دارد، در دفاع از تمامیت ارضی نقش آفرینی های شجاعانه ای نمود.
فتح تهران و پایان دادن به حکومت استبدادی قاجاریه توسط بزرگان این قوم آزادیخواه چون علی قلی خان سردار اسعد، صمصام السلطنه و ضرغام السلطنه، در دوران مشروطه صورت گرفت.
یکی از سرداران ملی بختیاری شهید علیمردان خان است. علی مردان خان یا شیر علی مردان در سال 1310ه.ق. متولد گردید پدرش علیقلی از طایفه ی محمود صالح یکی از شاخه های بزرگ چهارلنگ بحتیاری بود. وی بر طوایف زیادی از چهار لنگ ها نفوذ داشت و در بین طوایف هفت لنگ ها نیز جایگاه خاصی داشت.
مادر علی مردان خان، سردار بی بی مریم دختر حسینقلی خان ایلخان بختیاری است که دارای سه فرزند پسر شد که یکی از آن ها در کودکی درگذشت و دو پسر دیگرش یکی علی مردان خان و دیگری محمدعلی خان بود.
با مرگ شوهر، بی بی مریم به نزد برادرانش بازگشت و در پناه آنان به تربیت فرزندان پرداخت. بی بی مریم شیر زن مبارز با افکار بلند و روحیه وطن پرستی و سوابقی در مبارزه با استعمار انگلیس بود.
چنین مادری از همان ابتدا تلاش فراوان نمود تا روحیه ی آزادمنشی، حق طلبی و ظلم ستیزی را که ویژگی ذاتی ایلیاتی می باشد، در پرورش فرزندانش اعمال کند و از نتایج چنین تربیتی بود که علی مردان خان در سن ۱۷سالگی در انقلاب مشروطه و فتح اصفهان و تهران و جنگ با اشغال گران روس وانگلیس حضور پرشوری داشت و توانست در عمر گرانمایه خود یکی از قیامهای جاودان و مردمی را رهبری نماید.
استان چهارمحال و بختیاری در طول مبارزات مشروطه مکانی امن برای مبارزان و آزادیخواهان بسیاری شدکه از بیم حکومت قاجاریه به این منطقه پناه آوردند. توسط سردار مریم مادر علیمردان خان پناه داده شدند.
علی مردان خان که در این ایام قریب 23 سال سن داشت فرصت گران بهایی به دست آورد تا در سایه مصاحبت با ازادی خواهان، با افکار و اندیشه های میهن پرستان، روحانیون و میهن دوستان مشهور کشور بودند، آشنا شود و درباره ی جنگ جهانی اول و دسته بندی دول متخاصم اطلاعات ارزنده ای کسب نماید.
علی مردان خان با ذکاوت و تیزبینی دانسته های بسیاری کسب نمود. سردار جوان بختیاری به همراه مادرش سردار مریم که در شهامت و شجاعت همواره مورد ستایش بود به همراه سواران شجاع بختیاری به دفعات با نیروهای انگلیس و روسیه وارد جنگ شد و ضربات مهلکی به قشون انگلیس و روسیه وارد ساختند .
در دوره پهلوی اول، اقدامات ایذایی فراوانی از سوی رضا شاه علیه قوم بختیاری صورت می گرفت از جمله: دریافت مالیات های سنگین، اعزام اجباری جوانان نان آور خانواده به سربازی، دریافت اجباری احشام روستاییان و عشایر، خلع سلاح عشایر؛ اجبار عشایر به تخته قاپو، یکجانشینی و مجبور کردن مردان بختیاری به کنار گذاشت لباس بختیاری که بخشی از هویت این قوم بود و پوشیدن کلاه پهلوی از جمله دلایل نارضایتی مردم در عرصه حکومت رضاشاه پهلوی بود
در چنین شرایطی نارضایتی فراوانی در میان بختیاری ها برعلیه اقدامات دولت رضا شاه شکل گرفت در بهار سال ۱۳۰8 اقدامات رضاه شاه علیه بختیاری ها به اوج خود رسید و باعث نارضایتی های فراوانی شد.
خان آزادی خواه علی مردان خان بزرگان طوایف را در قشلاق گرمسیر برای مشورت فرا می خواند تا ببیند آیا در صورت قیام وی را حمایت می کنند؟ بزرگان بختیاری که از شرایط ظالمانه ای که حکومت برایشان ایجاد کرده ناراضی هستند، با سوگند به قرآن هم قسم شدند که تا پای جان او را همراهی کنند به سرعت دیگر طوایف ناراضی از طلم و تعدی پهلوی اول به علیمردان خان پیوستند.
قیام بختیاری ها علیه رضا شاه آغاز می گردد، ابتدا مجاهدین بختیاری راههای ارتباطی را قطع کردند تا در صورت حمله قوای دولتی غافلگیر نشوند.
خشم مردم از رضا شاه و عمالش سبب گردید تا علی مردان خان همه جا با استقبال گسترده عموم مردم مواجه شود. به درخواست دولت، که از قیام بختیاری ها وحشت زده شده بود گروهی از خوانین از طرف دولت وارد مذاکره با علی مردان خان شدند. اما خوانین مسن نتوانستند خان جوان را قانع و از تصمیمش منصرف نمایند.
در حوالی منطقه پیر غار در فارسان چهارمحال و بختیاری علی مردان خان در جمع بزرگان مجاهدین رزمنده انگیزه و هدف قیام خود را توضیح داد و حاضران در این اردوی نظامی عهد بستند که تا آخرین نفس و تا جان در بدن دارند، برای نابودی رضا شاه بجنگند.
در این اردوی نظامی «هیأت اجتماعیه بختیاری» متشکل از 12 نفر از سران و کلانتران بختیاری تشکیل گردید. این هیات درحکم شورای فرماندهی جنگ بود سپس علی مردان خان رهسپار فریدن ییلاق عشایر چهارلنگ شد تا طوایف مذکور را برای همراهی در قیام فراخواند.
در تاریخ 27 خرداد 1308 شمسی علی مردان خان با نیروهایش که تعداد آن ها 2000نفر بود و بر پرچم آنان عبارت «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله» نقش بسته بود و شعار می دادند«ایما ای خایم دینون راست کنیم، جون ز ایما، مال ز ایسا » (ما می خواهیم دین را اصلاح کنیم، جان از ما، مال از شما)، وارد شهرکرد شده و شهر را به تصرف خود در آوردند. حاکم نظامی شهرکرد به ماموران دستور سنگر بندی شهر را داد اما چون موج خروشان رزمندگان بختیاری را دید از بیم جان شهر را رها و به بروجن عقب نشینی کرد.
اماکن دولتی در اختیار رزمندگان قرار گرفت. علی مردان خان تمام قوانین دولتی که موجب تحقیر، فشار و ستم به مردم بود، ملغی اعلام کرد. مالیاتها لغو گردید، لباس و کلاه بختیاری رواج پیدا کرد و هر کس کلاه پهلوی بر سر می گذاشت جریمه یا حبس می شد. سواحل زاینده رود دراصفهان به تصرف بختیاریها درآمد.
دولت از این اقدام شجاعانه ی سواران بختیاری به وحشت افتاد. نیروهایی را به فرماندهی سرهنگ محمد خان میمند از راه تنگبیدکان جهت مقابله با بختیاری ها اعزام نمود. سواران بختیاری با تصرفتنگ انجیر انجیر و ارتفاعات مشرف بر دشت، قوای مزبور را در«سفید دشت» به محاصره کامل در آوردند.
سروان «عبدالله هدایت» فرمانده قشون دولتیژ مأمور می شود حلقه ی محاصره را بشکند ولی رشادت رزمندگان بختیاری باعث می شود تا پس از بر جا گذاشتن تلفات سنگین وادار به عقب نشینی شود.
در حین درگیری و همزمان مذاکرات صلح و آتش بس در قفهرخ (فرخ شهر کنونی) در چهارمحال وبختیاری ادامه داشت که ناگهان حمله ی بی رحمانه نظامیان از زمین به استعداد پیاده نظام مسلح و آتشباری توپخانه و هواپیماهای نظامی آغاز گردید. در واقع نظامیان با مطرح کردن مذاکره و توافق، به دنبال کسب فرصت لازم برای آشنایی با منطقه و طراحی نقشه حمله بودند ؛ و تنگ انجیره را مورد حمله قرار دادند پس از سه روز مقاومت نیروهای بختیاری، تنگه مذکور به اشغال قوای دولتی افتاد با تصرف تنگه هجوم به ارتفاعات اطراف تنگه برای قوای متخاصم دولتی آسان گردید، جنگ درمنطقه دیگر بنام سیاه کوه شدت گرفت اما نیروهای دولتی توانستند ارتفاعات را به تصرف خود در آورند و زمینه برای شکستن حلقه محاصره نیروهای نظامی محصور بوجود آید. و سرانجام محاصره نظامیان شکسته شد.
در نزدیکی شهرکرد؛ جنگ خونینی صورت گرفت ولی این بار نیز بختیاری ها به علت برخورداری قوای دولتی از تجهیزات و نفرات نظامی چشمگیر شکست خوردند.
اردوی دو هزار نفری بختیاری که به مدت پنجاه روز در حال نبرد بود و از مهمات و اسلحه کافی و مجهزی نیز برخودار نبود، شجاعانه جنگیدند و علیرغم خلق رشادتهای فراوان با سلاحهای ابتدایی، پس از چند روز در مقابل قشون مجهز، زبده و تازه نفس شکست خوردند. تعدادی شهید و عده زیادی مجروح و تعدادی نیز اسیر شدند دیگر رزمندگان نیز از جمله علی مردان خان از مهلکه جان سالم بدر بردند.
علیمردان خان از طریق گردنه های صعب العبور راه سردشت را در پیش گرفت تا به منطقه موسوم به امامزاده احمد فداله رسید. سرهنگ «صادق خان» مامور دستگیری خان بود وی با علی مردان دراین ناحیه ملاقات می کند و از جانب دولت به وی اطمینان می دهد که در صورت تسلیم خطری وی را تهدید نمی کند.
سرهنگ صادق خان امان نامه ی دولتی را به وی ارائه می دهد. بسیاری از همراهان خان با تسلیم شدن وی مخالفت می کنند و بار دیگر بر وفاداری خود به خان تأکید می ورزند. خان به همراه جمع کثیری از یارانش روانه سردشت شد و از آنجا راهی دزفول گردید.
در دزفول نیز در مدت توقف مردم این شهر از وی حمایت کردند. خان مردم را به آرامش دعوت نمود و به اتفاق سرهنگ صادق خان و نیروهایش روانه ی اهواز و از آنها به تهران منتقل و برخلاف امان نامه گرفتار زندان رضا شاه شد.
خان شجاع بختیاری به زندان قصر تهران منتقل می شود. رادمردی که اخلاق و مرامش درزندان باعث محبوبیت فراوان می درمیان زندانیان و حتی زندانبانان می شود. علی مردان خان اتهامش تلاش برای سرنگونی حکومت پهلوی اول بود؛
و بیش از چهار سال در حبس بود. حتی در زندان نیز آشکارا از ظلم و ستم رضا شاه انتقاد می کرد وبر نابودی این حکومت تاکید داشت . خان بختیاری در زندان هرچه بدست می آورد به زندانیان می بخشید. روح سخاوتمند و آزادمنش این جوان ایلیاتی او را محبوب زندانیان و زندانبانان کرد. »سید جعفر پیشه وری« که به هنگام گرفتاری علی مردان خود در زندان بود می گوید:(میان خوانین بختیاری اول علیمردان خان و بعد هم خان بابا خان اسعد مورد تحسین زندانیان واقع گردیده بودند. ) علی مردان خان اگرچه شخصاً در زندان دارایی نداشت ولی هر چه گیرش می آمد با محتاجین و دوستان زندانی خویش مصرف می نمود…
در آخرین لحظاتی که می خواستند وی را به چوبه دار ببندند کلاه پهلوی خود را به نشانه نفرت از رژیم پهلوی مچاله کرد و دور انداخت و صدای رسایش که می گفت: زنده باد ایران و آزادی…
بزرگ علوی می گوید: «روز اعدام جامه ای زیبا برتن کرده و سرو رویی آراسته داشت، با گامهای بلند و استوار و قامتی رسا به قتلگاه نزدیک شد. وقتی یکی از دژخیمان می خواست چشم هایش را به هنگام اعدام بندد به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعاً مافوقان شما را خوشحال می کند من هم در آخرین لحظات حیاتم به چشم ببینم چرا که تاکنون من شیری را دست و پابسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.
خان آزادیخواه که مردم او را با نام »شیر علی مردان« می شناسند، در سن 42 سالگی خون خود را نثار میهن کرد و به شرف شهادت نایل آمد. درباره محل دفن علی مردان خان نیز اطلاع دقیق و درستی نیست برخی محل دفن او را قبرستان امامزاده عبدالله در قطعه پایین شهر ری وعده ای انتهای میدان تیر زندان قصر که هم اکنون بیسیم نجف آباد در آنجا قرار گرفته است، می دانند.
با هدف طرح و شناسایی این اسطوره شجاع ستودنی؛ که نماد ظلم ستیزی و بیگانه ستیزی قوم لر است و شناساندن این چهره ارزشمند به جامعه برای نخستین بار کنگره ملی شهید علیمردان بختیاری بعد از شش ماه کار مداوم با پشتیبانی و حمایت دکتر محسن رضایی و مدیریت محمدرضا مکوندی با حضور دهها هزار نفر درسوم فروردین ۱۳۹۳در شهرستان مسجدسلیمان با حضور اقشار مختلف از مناطق مختلف کشوری همراه با پخش از شبکه ملی برگزار شد.
در تاریخ ۲۶فروردین ۹۲اعضای کنگره دیداری با مقام معظم رهبری داشتند؛ که حمایت قاطع رهبر فرزانه انقلاب از این کنگره و تاکید بر شناسایی مفاخر افتخار آفرین قوم لر و بختیاری – که به تعبیر مقام معظم رهبری این قوم به صفت شجاعت و صداقت شناخته شده- و این عنایت مقام معظم رهبری زمینه ساز فعالیت های فرهنگی سازنده فراوانی دربین قوم پرافتخار و وفادار لر و شناساندن هرچه بیشتر ارزش ها، مفاخر و افتخارت این قوم شریف گردید.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای همایش نکوداشت شیرعلیمردان خان بختیارى:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
کار بسیار به جایى است که ما چهرههاى سالم و برجسته را در میان بخش هاى مختلف اقوام کشورمان جستجو و معرّفى کنیم؛ ظلم بزرگى است که انسان قبول کند شخصیّتهایى فداکارىهایى کردند و برجستگىها و امتیازاتى از خودشان نشان دادند و چهرهى این ها مغفول بماند و فداکارى این ها و مجاهدت این ها ندیده گرفته بشود. همینطور که دوستان بیان کردند، بختیارىها و عموماً لرها – که در مناطق وسیعى از کشور حضور دارند و زندگى می کنند – جزو بهترین و باوفاترین اقوام ایرانى بودند. البتّه یکى از امتیازات کشور ما، تنوع اقوام و قومیّت ها و مانند این ها است؛ و الحمدلله همه هم همینجورند، یعنى انسان وقتى نگاه می کند، اقوام مختلف ایرانى با هم همبستگى و چسبندگى و ارتباط و اتّصال و توادُد به معناى واقعى دارند؛ در طول تاریخ هم همینجور بوده، زمان ما هم بحمدالله بهطور کامل همینجور است.
خب، هر قومى خصوصیّتى دارند؛ ما بختیارىها و لرها را به صداقت، به صفا، به شجاعت، به غیرت شناختیم. این ها در قبال عقاید اسلامى و عقاید مذهبى و عقاید تشیّع، بسیار پایدار و داراى پافشارى و پایمردى بودند در طول زمان و زمان خود ما هم همین محسوس بوده و این را دیدیم. به سادات چقدر احترام می گذارند، به خاندان پیغمبر چه قدر احترام می گذارند، به طور مطلق به روحانیون [چقدر احترام می گذارند]؛ حالا فرمودند(۱) که شخصیّتهاى علمى آن جا معروف نشدهاند؛ لکن من که چند سال قبل از این رفتم شهرکرد،(۲) آنطور که در ذهنم هست، آنجا با برخى از روحانیون لر و بخصوص بختیارى آشنا شدیم و این ها گفتند و کسانى را هم از شخصیّتها اسم آوردند؛ منتها مظلومیّت این قوم همین است که حتّى شخصیّتهاى روحانىشان هم شناخته شده نیستند، معروف نیستند؛ خب این ها بایستى جستجو بشود و تلاش بشود. و حالا که شما بحمدالله در این جریان قرار گرفتید، خوب است که کار را ادامه بدهید و بگردید واقعاً شخصیّتها را پیدا کنید، منتها آنچنان که هستند؛ یعنى دقّت بشود که شخصیّتسازى نشود. همانطور که جنابعالى(۳) اشاره کردید کاملاً درست است، خوانین بختیارى همه یکجور نبودند؛ بله، آمدند اصفهان و آن کارهاى بزرگ انجام گرفت، امّا همه یکسان نبودند.
مهم ترین برجستگى علیمردانخان حضور در جنگ بختیارىها در مشروطه نیست – آنوقت یک جوانى بوده، هجده نوزده سال یا بیست سالش بوده – مهمترین کارش مبارزهى با رضاخان است که بعد هم دستگیر شد و بعد هم اعدام شد به دست رضاخان. او ایستادگى کرد. البتّه اشاره کردند آقاى رضایى، مادر او – بىبى – ضدّ انگلیسى و ضدّ بیگانه بوده؛ واقعاً این هم نشاندهندهى این است که چگونه تربیت مادر، شخصیّت فرزند را اصلاً شکل می دهد؛ یعنى این مادر توانست این بچّه را اینجور بار بیاورد که یک شخصیّت برجستهاى بشود. تجلیل از شخصى مثل علیمردانخان و مادر او و شخصیّتهایى از این قبیل که مبارزه کردند با استبداد و با رضاخان و با سلسلهى پهلوى، کار شایستهاى است، کار خوبى است و جهتگیرىهاى این ها هم روشن بشود؛ این پرچم «لاالهالاالله»اى که گفتند،(۴) به نظر من چیز مهمّى است که معلوم باشد که این ها کسانى بودند که با عقاید دینى و با احساسات برخاستهى از عقیدهى دینى و تأیید شدهى بهوسیلهى عقاید دینىشان مبارزه می کردند و می جنگیدند.
امیدواریم انشاءالله خداوند به شماها توفیق بدهد. مراقب باشید تفکیک بشود بین آن کسانى که صادقانه، خالصانه، براى خدا در مبارزات حقیقى و آنچه می شود آن را جهاد نامید شرکت کردند، با آن کسانى که نه، اغراض دیگرى داشتند. بههرحال امیدواریم که گذشتگان خدوم و ارزشمندى که در همهى بخش هاى کشورمان بودند، انشاءالله خداوند با اولیائش محشور کند، درجات شان را عالى کند، گناهانشان را بیامرزد؛ و شماهایى را که هستید توفیق بدهد که انشاءالله بتوانید آن عقبافتادگىهاى قبلى را جبران کنید؛ و انشاءالله بتوانید از علماى بزرگ، از شخصیّتهاى برجسته، کسانى را در بین این مجموعه معرفى کنید. بله، در منطقهى بروجرد و آن مناطق لرستان، شخصیّتهاى برجسته و بزرگى از لُرها وجود داشتند، انشاءالله در بین بختیارىها هم ما همین را شاهد باشیم. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید.
فهرست منابع:
دانشنامه وبکی پدیا
بررسی جایگاه ایل بختیاری در انقلاب مشروطه دکتر منصور امانی
حماسه زاگرس دکتر مصطفی علیزاده گل سفیدی