نوروزیاَبر آمد و باز بر سر سبزه گریست/ بی باده گلرنگ نمی باید زیست!/ این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما، تماشاگاه کیست؟!
نوروز جشن بزرگ ایرانیان، از نظر تطابق طبیعی پدیده جالبی است که می تواند نشانگر فکر واندیشه و نیز روحیات مردمان گذشته این سرزمین باشد.آغاز جشن نوروز«اول فروردین» زمانی است که آن را اعتدال بهاری گویند و به تعبیری افراط و تفریطی که شب و روز و تابستان و زمستان دارند از بین می رود و انسان در چنین روزهای تعادلی را احساس می کند که با روح و روانش سازگاری بیشتری دارد.
نوروز یکی از سازِه های هویت ماست و سرنام یک حقیقت است هم پیشینی و هم غایت تمام روزهای سال است جهان با نوروز آغاز می شود و همآره به سمت نوروز می رود. نوروز یک آیین است و با برگزاری این آیین و مراسم های متنوعی که همجوار آن برگزار می شود نمایش کامل را در جشن آفرینش دوباره طبیعت به اجرا می گذاریم . نمایشی که از مرگ و نیستی زمستان شروع و در طبیعت و سرسبزی بهار ختم می شود.
نوروز، این عید کهن سال که گنجینه ای از سنت های دل پذیر است تاریخی بس دراز و عبرت انگیز دارد. از روزگاران بسیار قدیم که تعیین تاریخ آن حتی از عهده ی تاریخ هم بیرون است تا امروز، این عید، با تمام سنتها و آداب و رسوم خود همچنان در فراز و نشیب تاریخ و از خلال حوادثی عظیم راه خود را باز کرده و دنیای افسانه ای قدیم را به عصر دانش امروز پیوسته است.
ایران با قدمت هزاران سال تمدن و فرهنگ، خاستگاه سنت ها و رسوم مختلفی بوده است، گاه این رسوم و سنت ها مرزها را نیز درنوردیده و به سرزمین های مجاور و حتی نقاط دیگر عالم نیز منتقل می شدند، از سوی دیگر این رسوم و سنت ها گاه از فرهنگ ها و تمدن های دیگر تأثیر پذیرفته و به مقتضای زمان دچار تغییر و تحولاتی نیز شده اند، برگزاری مراسم نوروز قدمتی هزاران ساله در ایران دارد و به یکی از درخشان ترین و برجسته ترین سبک های فرهنگ ایران زمین تبدیل شده است و علی رغم تمام هجوم ، بلایای طبیعی و سختی ها و مصائبی که بر پیکر این سرزمین وارد آمد، نوروز کماکان به عمر خود ادامه داد و ایرانیان هر سال با آغاز زندگی دوباره طبیعت و رسیدن بهار ،جشن نوروز را برگزار می کردند. مذهب اسلام نیز نوروز را به رسمیت شناخت و به واسطه مسلمان شدن ایرانیان در این مراسم تغییراتی به وجود آمد و نوروز هم در میان مردم و هم در میان حکومت ها در ایران اسلامی با علاقه و اشتیاق فراوان برگزار شد ، یکی از نمادهای استقبال ایرانیان از بهار را می توان در اشعار شعرای ایرانی به خوبی مشاهده کرد. از منوچهری و فرخی سیستانی تا صائب تبریزی و ملک الشعرای بهار در وصف هوای دل انگیز بهاری و آمدن نوروز اشعار زیبایی سروده اند. فرخی در وصف نوروز می سراید :بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روز ی ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزینوروز،نمادی از پیروزی عنصر نیک در نبرد فصل هاست ، نمادی از بیداری طبیعت است و زمستانی که به رستاخیز حیات می انجامد. نوروز و حقیقت حیات ، پشت و روی یک سکه اند و نوروز جوهر زندگی است. تاریخ پیدایی نوروز سر در افسانه دارد و آغاز آن معلوم نیست ولی می توان پنداشت که نوروز با خود زندگی آغاز شده و تا زندگی هست نوروز هم خواهد بود. نوروز به تعبیر شریعتی :«خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت است و جشنی است که بر همه جشن های جهان فخر می فروشد و اسلام که همه رنگ های قومیت ها را زدود و سنت ها را دگرگون کرد نوروز را جلای بیشتر داد. نوروز یک جشن ملی است یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست جشن جهان است و روز شادمانی زمینی .» شریعتی،کویر ص۲۶
اما نوروز امسال بوی گل یاس می دهد یاسی که آیینه افتادگی، عاطفه و پارسایی بود ، همان یاسی که آفرینش و خلقتِ کائنات برای او هستی یافت، یاسی که اُم ابیها بود، دختر نبوت و همسر ولایت شد و مادر امامت بود، عُصاره ی همه خوبی ها و پاکی ها و زیبایی های عالم بود. گل یاسی که حوراء انسیه بود، در عین انسان بودن از حوریان بهشتی و پیامبر(ص) از وجود عزیزش بوی بهشت و بوی درخت طوبی را استشمام می کرد. گل یاسی که نوروز و نوروزیان در مقابل عظمت و شکوه اش سر تعظیم فرود می آورند و حرمتش را نگاه می دارند.
سبزه فکنده بساط بر طرف آبگیر/لال حقه نمای شعبده ی بوالعجب/ پیش نسیم ارغوان قرطه ی خونین بکف/خون حسینیان باغ کرده چو زهرا طلب
دکتر عزت اله عبدالهی
زیبا بود ♥