رویش زاگرس/محمدرضا مکوندی: در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی هشت ساله بدنبال پیروزی های متعدد نیروهای نظامی ایرانی، در طراحی و اجرای موفق عملیات های نظامی و آزاد سازی بخش وسیع از اراضی اشغالی کشور و شکست های پی در پی ارتش متجاوز عراق؛عملیات جنایتکارانه ای از سوی صدام موسوم به جنگ شهرها برای جبران این شکستهای خفت بار طراحی گردید.
در جنگ شهرها؛ مناطق مسکونی و شهری متعددی از کشور در قالب حملات هوایی و موشکی و در شهرهای مرزی مورد حملات توپخانه ای دشمن جنایتکار عراقی قرار گرفته است.
هدف از جنگ شهرها که در پنج مرحله در طول جنگ تحمیلی از سوی جنایتکاران بعثی انجام شد؛ حمله های ویرانگر به شهرهای مختلف کشور در قالب حملات توپخانه ای؛ بمباران های هوایی توسط جنگنده ها و پرتاب موشک های بالستیک ویرانگر اسکادB به مناطق بیدفاع مسکونی بوده است.
ازبین بردن زیرساخت های کشور؛تعطیلی شهرها؛ از بین بردن روحیه متحد مردمی درقبال جنگ ؛ از اهداف عملیات جنایتکارانه جنگ شهرها بوده است.که در مجموع بیش از هفت هزار شهروند بیگناه در شهرهای مختلف به شهادت رسیدند.
جنگ شهرها در پنج مرحله از ابتدا تا انتهای جنگ تحمیلی با تهاجمات ناجوانمردانه ارتش عراق به مناطق مسکونی به دهها شهر و روستا انجام و در هر مرحله نسبت به مرحله قبل حملات شدیدتر دشمن سفاک عراقی را بدنبال داشت.
شهرستان مسجدسلیمان در هر پنج مرحله؛ حملات هوایی و موشکی دشمن را در محلات مختلف خود تجربه نمود.
سال۱۳۶۵است و مرحله سوم جنگ شهرها توسط ارتش متجاوز عراق از دی تا بهمن ماه در قالب ۲۳۶بمباران هوایی و شلیک ۲۸,فروند موشک ۹ متری اسکاد B به ۶۶شهر از جمله مسجدسلیمان صورت گرفت .
در دی ماه۱۳۶۵ مردم بیدفاع مسجدسلیمان شاهد تهاجمات پی در پی موشکی و هوایی به شهرشان هستند. شهر کاملا تعطیل و حالت جنگی گرفته است.
مردم آواره در بیابان های اطراف شهر از بیم حملات موشکی و بمباران های دشمن چادر زده اند ویا در اردوگاههایی که در مناطقی چون تمبی (کارخانه فعلی آسفالت شهرداری ) و حومه بازار تمبی برپا شده اند ساکن یا روانه روستاهای پدری شده اند. بخشی از شهروندان هم اجباراً مهاجرت کرده اند.
ساعت ۱۶عصر چهارم دی ماه صدای بسیار خوفناک اصابت موشک شهروندان را وحشت زده می کند. محله چاه نفتی کوچه فعلی پزشکان هدف یک فروند موشک اسکاد قرار گرفته و ستون عظیمی از دود و غبار از همه جای شهر مشاهده می شود.
دو لین بزرگ منازل سازمانی شرکتی و منازل مسکونی شخصی و اماکن متعدد تجاری ویران و بیش از۲۵نفر از جمله خانواده شهیدان خدادادی کریموند به همراه مهمان هایشان به شهادت می رسند و دهها نفر مجروح می گردند.
حفره بزرگ ناشی از انفجار یک تن مواد منفجره کلاهک انفجاری موشک اسکاد در کوچه پزشکان فعلی در میان آوار بیش از هفتاد خانه و مغازه ویران شده بوجود آمده که نشان دهنده عمق فاجعه است….. شهر در شوک عمیقی فرو می رود و مدارس و بازار از بیم حمله مجدد تعطیل گردیده اند …
۲۴دی ماه فرا می رسد و عقربه های ساعت ساعات پایانی این روز را نشان می دهد…. با اعلام بخش فارسی رادیو عراق مبنی بر انجام جنایت قریب الوقوع ارتش عراق در حمله به مسجدسلیمان به ناگهان خروجی های شهر مملو از خودروها و مردمی است که پیاده و سواره درحال ترک شهر برای درامان ماندن از حملات مرگبار و وحشتناک احتمالی صدامیان هست .
ساعت به ۱۲شب نزدیک می شود ؛ چهار راه بهداری هم از ترافیک خودروها به ناگهان شلوغ و خودروها سراسیمه درحال ترک شهر هستند. سرمای شدید حکم فرما هست ….در کنار چهار راه بهداری با تعدادی دوستان که برای حفاظت از اموال مردم در شهر مانده اند صحبت داشتم. نگاهم به آسمان بود و مخاطب سوالم یکی از دوستان :به نظرت امشب موشک می زند؟
قبل از جواب دوستم شعله ای چون شهابی پرنور از سمت کوههای تمبی مشاهده فقط می گویم مو...قبل از اینکه کامل نامش بگویم شاید هم زبانم به لکنت افتاده بود…..سفیر مرگ بسیار سریع بر شهر مظلوم و بیدفاع مسجدسلیمان فرود می آید…. یک فروند موشک اسکادBبه دو راه بی بیان محله پشت آمار سابق با صدای بسیار وحشتناک اصابت می کند… دود و گرد و غبار فراوانی بر می خیزد صدای سهمگین انفجار در آن شب سرد زمستانی تجسمی از جهنم بود … صدها تکه گداخته ترکش آهنین موشک منفجر شده چون منور در هوا دیده می شود ….صدای گریه زاری مردم که وحشت زده در حال ترک شهر هستند برمی خیزد….شهر در سکوت عمیقی مرگبار فرو می رود و در آن شب شوم زمستانی قریب به سی نفر از شهروندان بیدفاع در حالی که در خواب بودند؛ به شهادت می رسند. دهها واحد مسکونی و مغازه ویران یا آسیب دیدند.
نیروهای امدادی به محل اعزام و محله مذکور به تلی از خاک تبدیل شده انگار نه انگار که در این محله تا ساعتی پیش دهها قلب می تپید…. جاده کم عرض ورودی محله توسط لودر از آوار باز می شود …..مجروحان و اجساد در زیر نور چراغ قوه ها و پروژکتورهای خودروهای آتش نشانی از زیر خاک یکی پس از دیگری بیرون کشیده می شود …مادری سالمند که آوار بر سرش هست و مجروح شده به امدادگران می گوید: منو کارنداشته باشید… جوان های مانده زیر آوار را کمک کنید…ساعت سه بامداد است و هنوز انتقال اجساد به بیمارستان های نفت و ۲۲بهمن کلگه ادامه دارد.
وانت باری وارد محوطه بیمارستان۲۲بهمن می شود… هفت جسد در حالی که هرکدام در پتو های خاک گرفته قرار دارند و به خواب ابدی رفته اند وجود دارد…. اجساد شهیدان عبدالرضا و علی اکبر معرف؛ پروانه حجازی فر(مادر)عادل و سوسن و بنفشه حجازی فر چهره های معصوم و بیگناه که لای پتو در خواب ابدی رفته اند را در سکوتی درد آور با سه تن از کارکنان بیمارستان و سه نیروی مردمی بر روی تخت های چرخدار به داخل بیمارستان منتقل می کنیم همه اجساد سالم و موج انفجار شدید و آوار مرگبار موجب شهادتشان شده آخرین جسد علیرضا حجازی است. دانش آموز زیبا و نازنین که فقط قطره ای خون در گوشه لبش دیده می شود. هنوز پتویش در آن شب مرگبار زمستانی به رویش است … حالا صدای هق هق گریه بلند همه امدادگران فضای ساکت بیمارستان را پر می کند...
این جنایت ارتش عراق در حمله به مناطق مسکونی با هیچ قلمی قابل توصیف نیست محله ای زنده و همسایگان صمیمی که به ناگهان زندگی درآن خاتمه یافته و به تلی از خاک بدل شده است.
روز بعد محله موشک زده خلوت و شهر از سکنه تخلیه شده…دفتر درس علوم با خط زیبا تکه پاره بر آوار باقی مانده…دفتر علوم علیرضا حجازی فر مدرسه راهنمایی ابوریحان… و دفتر ریاضیات محمدرضا کاتب زاده….
از برخی شهدای این حمله موشکی می توان به شهدای زیر اشاره کرد:
شهیدان حجازی فر : پروانه (مادر)؛ بنفشه ؛سوسن؛ عادل؛ علیرضا؛ ندا
شهیدان معرف: حاجیه خانم جانی (مادر) علی اکبر ؛ علیرضا ؛ عبدالرضا ؛ روزا و رویا
خانواده شهیدان کاتب زاده: محمدعلی؛ راضیه؛ محمدرضا ؛ ندا و محسن
شهیدان پیرایش: فرج الله (پدر) نصراله؛ آتوسا؛ هوشنگ وپریسا
فاطمه کیومرثی؛ معلم شهید مهین اسماعیلی؛ قمرجلیلی؛ فاطمه محمد زاده؛ داریوش غلامرضایی ؛ اشاره کرد.
بعداز این جنایت مجددا ۲۸دی ماه ۱۳۶۵شهر مورد تهاجم جنگنده های عراقی واقع و چند نقطه از جمله باز چشمه علی ؛ اطراف دبیرستان نزاجا ارتش در نزدیکی باشگاه مرکزی ؛ ناحیه سه بسبج(کلینیک فعلی سپاه) در خیابان آزادی و سینما عالیپور بمباران و جمع دیگری از شهروندان و کسبه خیابان آزادی در همان محدوده به شهادت می رسند.
۹اسفند محله پشت برج وپالایشگاه بی بیان مجددا توسط سه جنگنده میگ ۲۹عراقی بمباران و جمع دیگری از شهروندان بیگناه به شهادتدمی رسند.
مستند سازی این مصائب جنایتکارانه دشمن بعثی بعنوان بخشی از تاریخ سراسر حماسه مردم شریف مسجدسلیمان باید در تاریخ برای آگاهی نسل های آینده باقی بماند.