• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
کل اخبار 12386اخبار امروز : 1
6

یک خاطره از وسیع ترین حمله موشکی به مسجدسلیمان در ۳٠ مهر سال ۱۳۶۲

  • کد خبر : 66571
  • ۰۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰:۴۲
یک خاطره از وسیع ترین حمله موشکی به مسجدسلیمان در ۳٠ مهر سال ۱۳۶۲

رویش زاگرس/ ع، اسدپور: ۴۱سال پیش در چنین روزی زادگاهم مسجدسلیمان قهرمان آماج ۳فروند موشک اسکاد توسط صدام قرار گرفت. جوانی ۲۵ساله بودم، که در کادر درمانی بیمارستان شرکت نفت مسجدسلیمان خدمت می کردم. ۳۰مهر ۱۳۶۲، آن روز از صبح پر کارترین روز اتاق عمل بود که بعد از اتمام کار با خستگی فراوان به […]

رویش زاگرس/ ع، اسدپور: ۴۱سال پیش در چنین روزی زادگاهم مسجدسلیمان قهرمان آماج ۳فروند موشک اسکاد توسط صدام قرار گرفت.
جوانی ۲۵ساله بودم، که در کادر درمانی بیمارستان شرکت نفت مسجدسلیمان خدمت می کردم.
۳۰مهر ۱۳۶۲، آن روز از صبح پر کارترین روز اتاق عمل بود که بعد از اتمام کار با خستگی فراوان به خانه که در منازل سازمانی،(لین شرکتی های نمره یک)بود رفتم و تا رسیدم خوابیدم.
در بعد از ظهر آن روز سیاه با صدایی مرگبار از خواب پریدم، گویا آسمان و زمین در تاریکی غباری از دود و باروت گم شده بودند. با عجله خودم را به خیابان رساندم،گویا در شهر،قیامت شده بود.
موج موج مردم، هراسناک و بی هدف می دویدند،ماشین هایی دیدم که پر از مجروح با بوق های ممتد به سمت بیمارستان ها می رفتند، و این اولین تجربه حمله موشکی به شهرمان بود.
در آن روز شهر هدف ۳فروند موشک ۹متری قرار گرفت.من خودم را به بیمارستان شرکت نفت رساندم ،در حیاط،راهروها،بخش ها،OPDانبوهی از مجروحان وشهدا را دیدم، کادر درمانی و غیر درمانی همگی شجاعانه کمک رسانی می کردند. خودم را به بخش ۶ رساندم و همگام با سایر همکاران خدمات اولیه پزشکی را انجام دادیم، رنج آور ترین صحنه موقعی بود که پدری کودک ۷ ساله اش را در بغلش گرفته بود و به من گفت: پسرم بی هوش شده و نفس نمی کشد. به سختی کودک را از پدرش گرفتم و مورد معاینه‌های اولیه توسط یکی از پزشکان(هندوستانی) قرار گرفت، هیچ آثار ظاهری مجروحیت نداشت، پس از معاینات مشخص شد،آن کودک بر اثر موج انفجار شهید شده است، ( آن کودک ۷ ساله شهید بابک سلیمانی ) بود.
حجم شهدا آن قدر زیاد بود که درمانگاه(OPD) که مملو از شهدا شده بود با قالب های یخ، به به سردخانه شهدا تبدیل شده بود…
نزدیکی های شب بود اکیپ پزشکی از اهواز به محل رسیدند و عمل های اورژانس جراحی آغاز شد…
از زمان حمله موشکی تا چند روز تمامی پرسنل درمانی و اداری یکسره خدمات رسانی می کردند.
جا دارد از تک تک آن عزیزان نام ببرم اما مجالی نیست.
به هر حال در زمان جنگ شهر مظلوممان مسجدسلیمان با کم ترین امکانات با آغوشی گرم علاوه بر میزبانی مهاجرین شهر های مجاور جنگ زده، بارها مورد حمله های هوایی و موشکی قرار گرفت و عزیزان بسیاری را از دست دادیم. اما با این حال متأسفانه مسجدسلیمان را جز شهرهای جنگی محسوب نکردند.
الهی یاری امان کن این کره خاکی را مملو از آبادانی ، صلح، عدالت، اندیشه ورزی، عشق ورزی و…نمائیم.

لینک کوتاه : https://www.rouyeshzagros.ir/?p=66571

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 3در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 3
  1. بسیارعالی

  2. سلام،مسجدسلیمان،بخاطر مردمش مظلوم شد و هست،چون حق شهروندی ورفاه اجتماعی خودشونو نمیدونن،وقتی هم یکیشون مسئول، رییس یا ،،، ارگانی میشه نمیدونه شهر ثروتمندی مثل مسجدسلیمان ، مردمش لایق امکانات و رفاه اجتماعی بیشتری هستند، مثلا به داشتن یک راه قانع هستند واسه شهروندان،ولی آسفالت خوب راه بدون دست انداز، پارک و فضای سبز مناسب،آب 24 ساعته،نه یک روز در میان اونم 12 شب، یک ساعت و ،،،،هزار و یک امکانات رفاهی اولیه که از شهروندان دریغ میکنن،شاید هم مسئولین شهر،سطح توقعشون همینه،یا واقعا نمیدونن،حق و حقوق شهر واسه زیبایی و رفاه اجتماعی واسه شهروندانش چیه! نمیدونم چرا مسئولین شهر چندتا سفر نمی‌روند شهرهای اطراف ،استانهای اطراف رو هم ببینند و با شهر خودشون مقایسه نمیکنن،لااقل ببینند یاد بگیرن، مرسی

  3. سلام به همه آنانی که عاشقانه وشجاعانه به وطن همنوع خودشون خدمت می‌کنند.با خواندن این خاطره تلخ،دردناک‌ترین خاطره زندگیم برایم تداعی شد.آن پسر هفت ساله ،بابک دوست داشتنی،پسر خواهر من بود ،اولین نوه مادرم.به خواهرم ضربه روحی عمیقی وارد شد،شوهر خواهرم یه شب پیر شد…لعنت به جنگ وجنگ افروز،سپاسگزارم از شما که برای نوشتن این خاطره…

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.