باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- اهالی روستای «پرنوشته» از توابع مسجدسلیمان که در پی آبگیری سد گتوند که سرزمین اجدادی آن ها را غرق می کند آئینی با حضور در قبرستان روستا به نام “وداع با پرنوشته” برگزار کردند.
شدت اندوه و غم اهالی روستا و وابستگانشان زمانی چندان می شد که حاضرین شاهد بودند که آب دریاچه سد گتوند بعد از بلیعدن اراضی کشاورزی، روستایشان را هم احاطه کرده است و دیری نخواهد گذشت که روستای پرنوشته به مانند بعضی از 40 روستای دیگر غرق خواهد شد. ناله های جانسوز پیرمرد که برای آخرین بار است زادبوم خود را به نظاره نشسته و با اجداد و پدر و مادر و برادرانش که در این خاک مدفون هستند به گفت و گو نشسته قلب هر بیننده ای را به درد می آورد.
این مراسم بدون حضور هیچ مقام و مسئولی برگزار شد تا مردم در تنهایی خود با روستا و عزیزانشان که در خاک آرمیده اند وداع کنند. البته در این مراسم بازار شعرهای محلی که به ذهن خلاقان طایفه می رود گرم بود.
شکرالله قاسمی از اهالی روستا یکی از این شعرها را برایمان خواند:
گزستون و آب گرفت تا پر نوشته/ مردمان نا راضی و چک ها نوشته
وقتی از 15 سال پیش ساخت سد گتوند به عنوان پر هزینه ترین و بزرگترین پروژه سد سازی در ایران آغاز شد، اهالی همه روستاهایی که امروز دیگری اثری از آن به میان نیست نمی دانستند چند سال بعد باید کوچ اجباری کنند. روستائيان حتي راضی نشدند خانه و زمین خود را به قیمتی بفروشند که نتوانند در جای دیگری حداقل نصف همان املاک را بخرند. به گونه اي كه وقتی یکی از ساکنان روستای “چاله تاک” در خانه خود نشسته بود متوجه شد آب به درون خانه اش نفوذ پیدا کرده است. اگر او و ساکنان دیگر، روستا را خالی نمی کردند ممکن بود در آب سد گتوند غرق شوند پس دامهایشان را بار زدند و همان مقدار پولی که بابت زمینهایشان باید می گرفتند را هم نگرفتند و راهی شهرک هایی شدند که نه شهر هستند و نه روستا.
تقریبا ساکنان اکثر روستاها مجالی نیافتند برای به زیر آب رفتنشان مراسم “در وداع” برگزار کنند. چرا که شک و تردید و گاه چشم انتظاری برای بهبود وضعیت فرصتی را برای وداع کردن با سرزمین آبا واجدادیشان فراهم نیاورد. اما اهالی پرنوشته که تقریبا روستایشان از آخرین مناطقی است که به زیر آب خواهد رفت درد سنگینی را تحمل می کنند چرا که دیگر باورشان شده است همه چیز واقعی و باید این روستایشان را ترک کنند. حتی جوانانی از روستا برای پرنوشته وبلاگ هم درست کرده اند. حداقل فرق این روستا با بعضی از روستاهای دیگر در داشتن یک کتیبه تاریخی است که نام روستان از آن نوشته شده است.
حمید قاسمی یکی از وبلاگ نویسان این روستا درباره مراسم وداع با پرنوشته گفت: بزودی این روستای زیبا و دوست داشتنی توسط سد گتوند غرق می شود و همه کسانی که ریشه در آنجا دارند به مردمی بی سرزمین بدل می شوند. سعی کنید امسال برای اخرین دیدار ازروستا دیدن کنید شاید این اخرین دیدارتان باشد.
از مجموع روستاهايي كه غرق مي شوند 18 روستا در شهرستان مسجد سلیمان زیر آب رفت که 9 روستای آن در حریم سد قرار دارد و باید تخلیه و سپس در آب غرق شوند. همچنین 14 روستا نیز در منطقه لالی قرار داشت که 11 روستای آن در بخش آب ماهیک بود و بسیاری از آنها به زیر آب رفته اند. همچنین برخی از این روستاها عشایر نشین بودند بنابراین به طور جمع 41 روستا تحت الشعاع سد گتوند قرار گرفت.
محمد علي منجزی از اهالي روستا مي گويد: كساني كه روستايشان را ترك مي كنند عمدتا به حاشیه شهرهایی مثل دزفول، شوشتر،مسجدسليمان، اهواز، چهارمحال و اصفهان رفتند چون با پولی که از فروش تمام زندگیشان گرفته بودند نمی توانستند خانه ای حتی بدون زمین کشاورزی در روستای دیگر بخرند.
علی یوسفی نماینده مردم روستاهای غرق شده در آب سد گتوند است او و تعدادی دیگر از اهالی روستاهای شهرستان لالی به مسجد سلیمان رفته جایی که خانه هایش بوی گاز می دهد! یوسفی كه تاکنون در بيش از 32 جلسه مسئولان شهری و روستایی شرکت کرده بلکه حق و حقوق واقعی روستاییان را بگیرد اما نتیجه همه پیگیری های او یک چمدان مدرک و نامه و کاغذ شده است و از مسئولان شرکت آب و نیرو که ساخت سد گتوند را بر عهده دارند شنیده که باید به همین مقدار پولی که می خواهند بابت همه زندگی تان پرداخت کنند، قانع باشند.
اما روستاییان آب ماهیک و لالی هنوز هم از این وضع گلایه دارند و به نمایندگی از همه اهالی روستانشین و عشایر 41 روستای مدفون زیر آب سد در نامه ای خطاب به مسئولان سد گتوند نوشته اند: ما دامداران و کشاورزانی هستیم که در غیرت و عزت مان بیکاری معنا ندارد. اکنون که همه زندگی مان را گرفتید، پولش را نمیخواهیم، زمین بدهید کار کنیم.
ولی این نامه ها هم به جایی نرسیده است و حالا بعد از یک سال از تخلیه روستاهای غرق شده در دریاچه و مخزن سد گتوند علیا در استان خوزستان، نه تنها پاسخی به مطالبه روستاییان داده نشده بلکه، صدها نفر از آنها بیش از یک سال است که بیکار شده اند.
دلم تنگه برای روستایم روستای پدری که حالا در زیر آب است ولی خاطراتش باقیست.بیاد روستای تلخاب تاجدین