باشگاه روزنامه نگاران مسجدسليمان- سحر طاهري: وقتی برای خرید به بیرون از خانه می روم تا همزمان از دنیای تکراری فرار کنم همان زمان که می خواهم دنیای پیش رو را به تصویر بکشم صداهایی تنم را به لرزه می اندازد و به دنیای مردگان می کشد. یاد عزیزی می افتم که سال هاست برایش گریه می کنم و غصه اش از دلم بیرون نمی رود! گاگریو خوانی که می گوید: بیا که خومون بگیم و خومون بگریویم….
دلخورم از خود که ادعای فرهنگ بالا را دارم ولی زمانش که برسد فرهنگ را فدای عرف های اشتباه شهر و قومیتم می کنم و آن را به نام طایفه بزرگم بختیاری می نویسم.
چرا کاری کردم كه همگان بختیاری را مرده پرست می دانند؟ شاید به خاطر این است سال ها از هم غافل بوديم …
هنگام عزا كه مي شود شليك هاي پشت سر هم … قلب ها به طپش در می آیند و گوش ها رو به سکوت می روند…
بچه های کوچک از ترس به آغوش مادران گریان پناه می برند و مادران در دل ترس و بر لب قصد آرام کردن کودکان خود را دارند.
ای غیور مردان ایلم تفنگ ها را غلاف کنید این بار تیر به قلب دخترک 10 ساله اي خورده و جان عزیزش را فدای فرهنگ دیرینه ام كرده.
صدای شیون مادرش را نشینیدم زمانی که مبهوت به چهره ی بی جان فرزندش ناباورانه می نگریست. غرورم را باختم به نسلی که می خواهم تحویل دوران دهم. به نسلی که از غیرت و غرور بختیاری بارها برایش قصه ها سر دادم. از سردار اسعد بختیاری ؛از شیرعلی مردان خان و بی بی مریم شیر زن طایفه ام.
چه بگویم به او؟بگویم بختیاری یعنی کاروان های عزا هر چه بیشتر بهتر؟
بگویم سلب آسایش مردم افتخاری ست بزرگ؟
آیا از علم های چند ده متري که هر سال برای فرزند فاطمه (س) بنا می کنند و جان ها می گیرد بگویم اين است نشانه ی عشق به حسین(ع) ؟
فرزندم تو چشم هایت را بر خطای پدر و مادرت ببند! آسوده باش شاید تو بر باورهای غلط ما خط بطلان بکشی و عزت ایلت را با رشادت هایت به کشورت ثابت کنی.
بی بی مریم! تو برای کدام بزرگ بختیاری روی خود را خراش انداختی و جامه دریدی؟
سلام بنده در صحنه حضور داشتم قلبم از درد داره ازکار میافتد دختر بچه که دست او در دست مادرش بود بعد از تیر خوردن فریاد مادر سرداد وخون بیگناه او در کف زمین لخته شد
از مسولین این شهر میپرسم تا کی باید شاهد چنیین مواردی باشیم مسولین فقط در حد حرف هستند فقط زمانی که کسی از بین میروند آه حسرت میخورند برای چند ثانیه وتمام باید به زور این فرهنگ غلط را برداشت نه به حرف مسولین این شهر فقط حرف میزنند
آقای مرادی خودتونه به زحمت نندازید مسولین این شهر فقط حرف میزنند و مجبور هستند که همچین مسائلی را باز گو کنند وگر نه باز گو نمی کردند من بار اولم بود که خون دیدم دختر بچه دست در دستان مادرش بعد از تیر خوردن فریاد مادر سر داد خیلی سخت مسولین مسجد سلیمان خیلی سخت حاج آقا امینی امام جمعه محترم مسجد سلیمان خیلی سخته جناب سرهنگ فراشی فرمانده مسجد سلیمان خیلی سخته سرگرد کوهگرد رئیس آگاهی مسجد سلیمان تا کی باید تحمل کنیم فقط حرف باید در شهر استفاده از سلاح منع شود شما ها فقط بعد از مگ یک نفره فقط آه و حسرت سر میدهید و بس آن همه برای چند ثانیه و به فراموشی سپرده میشود
جگرم سوخت وقتی جسم بی روح عزیزم رابا قلبی تکه تکه در آغوشم نهادند نامش هستی بود دختری شاد خندان که هرجا میرفت جز شادی با خودش به ارمغان نمی برد وحالا بر اثر یک رسم اشتباه و لحظه ای غفلت سرد خاموش در آرمگاه ابدیش خوابیده شاید هستی با خونش این رسم شوم را بشوید و برای همیشه از صحنه روزگار پاک نماید
عموی هستی غلامرضا اسدی فارسانی
وبلاگ هستی http://hastifarsan.blogfa.com/post/1
با سلام
دوستان من عموی دخترکی هستم که در حادثه جانکاه تیر اندازی در مراسم عزاداری در شهر مسجد سلیمان به لقاء الله پیوست نازگلی بنام هستی اسدی 11 ساله از شهر فارسان .
بی فکری ناشیگری و از همه مهمتر رسم غلط تیر اندازی در مراسمات عروسی و عزا هستی عزیز را از ما گرفت و مراسم عزاداری عموی بزرگمان را بهم ریخت و فامیلی را دوباره به داغ نشاند و به خاک سیاه نشاند همه دنیا در حال پیشرفت در تکنولوژی هستند و ما بختیاری ها هنوز در فکر پیشرفت در فرهنگهای غلطمان همین است که هر کس و ناکس به خود اجازه می دهد به ما اهانت کند چند نفر باید بخواب ابدی بروند تا ما بیدار شویم چند خانواده باید داغ دار شود تا ما متوجه بشویم اقایانی که دستان میرسد این فرهنگ غلط را لز بین ببرید و کاری نمیکنید بدانید این کوتاهی شما دامنتان را میگیرد عمر میخواهد که زندگی شما را ببیند هستی جان تو معصوم بودی و پاک دوستان همکلاسیت امروز به درب خا نه امدند تو را ندیدند با شاخه گل ایستادند بلکه تو بیایی اما…
سلام دوباره به دوستان چندلینک برای متوجه شدن حادی این موضوع برایتان میگذارم تا ببینید این رسم غلط چگونه جان میگیردو مراسمات عروسی رابه عزاو مراسمات عزارا به داغ تبدیل میکند درسال گذشته بیش از ده نفر دراین حوادث جانباخته اند حتی من فیلمی ازتیرخوردن داماد درمراسم عروسیش و جانباختن وی دارم که مراسم عروسی را به عزا تبدیل کرد یک سئوال دارم .اگرتیراندازی شود روح مرحوم ارامش میابد یا مردم میفهمند یلی بوده و یاشیری درمراسمی ازبختیاری بودم درحین خاکسپاری میگفتند زی بچکنس خاکس کردن (زودتیراندازی کن خاکش کردند) یعنی اگرزود تیر بیاندازد مرحوم به بهشت میرود بجای صلوات و نام ائمه و فاتحه چه رسم غلطی گریبانم اراگرفته است.
http://nahoon.mihanblog.com/post/tag/%D8%B1%D8%B3%D9%85%20%D8%BA%D9%84%D8%B7
http://fararu.com/fa/news/145242/%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B2%D8%A7-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
انالله و انا الیه راجعون
جناب آقای محمود اسدی فارسانی و کانون به غم نشسته اسدی فارسانی
فقدان فرزند دلبندتان ما را نیز اندوهگین ساخت. غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته و سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم
اندوه ما در غم از دست دادن ان عزیز بزرگوار در واژه ها نمیگنجد تنها میتوانیم از خداوند برایتان صبری عظیم و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم
از طرف خانواده داودی
انالله واناالیه راجعون
جناب آقای حاج محمود اسدی فارسانی وسرکار خانم اسدی فارسانی
اندوه بی پایان ما از این واقعه دردناک قابل وصف نیست
مصیبت وارده به شما و خانواده های محترمتان تسلیت عرض مینمایم
درگذشت فرزند دلبندتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست.این ماتم جانگداز را به،خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می‌کنم.
از طرف خانواده داودی و طایفه ململی